روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «آبی (آروم)» ثبت شده است

خواب دیدم با میم رفتم نمایشگاه کتاب. اینقدر امسال روحم پر کشید برای نمایشگاه و نشد...

خدایا سال دیگه دانشجو بشم، برم با دانشگاه...

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۱۲
ارکیده ‌‌‌‌
 

یک اتفاق خوب که بیافتد، همین حالا...

ربه کا...؟ چرا نمیاد؟ نکنه تو راه بارون خورده باشه؟ نکنه گمش کرده باشن؟ نکنه اومده، نبودیم، غصه دار برگشته؟ نکنه پستچی دیدتش گفته وای چه گوگولیه،‌ برای خودش برش داشته،‌ نکنه نتونسته پیدام کنه تو این شهر به این بزرگی، نکنه اصلا دلش نخواد بیاد خونه ما... نکنه ... دلم شورشو میزنه ...

موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۴۵
ارکیده ‌‌‌‌

دیروز یه تنهایی غلیظ رو حس کردم که آخرش همراه شد با وحشت رعد و برق و تاریکی هوا. بی حوصلگیش تا آخر شب باهام موند...

امروز تصمیم گرفتم یه خوشی دونفره داشته باشیم. خودم و خودم :)

لاک سورمه ای زدم. مسیری رو انتخاب کردم که نیم ساعت پیاده رویی داشت وسط چهارباغ و بعدش رسیدم به شهرکتاب دل انگیز. فروشنده بامزه ای داشت که کیف کردم از اطلاعات و حضور ذهنش. کتابی که خیلی وقته دنبالشم و یه چیز کوچولو دیگه واسه خودم جایزه خریدم و بعد خودم و خودم تنهایی باهم آب هویج خوردیم و قدم زنان برگشتیم خونه. تو کل مسیر گذاشتم وروری ذهنم یه بند حرف بزنه و درد ودل کنه، در نهایت فکر میکنم حسابی خالی شد. :)

حالم بهتره :)


پ.ن: میخوام بلاخره "کافکا در کرانه" رو شروع کنم. دلم برای موراکامی خیلی تنگ شده. حس کسی رو دارم که میدونه چه غذای لذیذی رو قرار بخوره پس باید با وسواس جز جز غذاشو مزه کنه، که نکنه کلمه ای جمله ای از زیر زبونش رد بشه و کیفشو نبرده باشه... :)

۱۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۰۲
ارکیده ‌‌‌‌
خب من یه سوال دارم. این دختر خارجی ها واقعا همیشه موهاشون آزاده؟ نه کشی نه کلیپسی نه هیچی؟ واقعن؟
من 10 دقیقه بیشتر نمیتونم تحمل کنم. اینا واقعن میتونن یا همش فیلمه ؟ :|

پ.ن: هانا بیکر هستن، شخصیت اصلی سریال 13 دلیل. تو کل فیلم، موهاش همین طوری بود :|
۳۱ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۱
ارکیده ‌‌‌‌
مامان اینو گذاشته بود توی قابلمه مسیم، روز جهازچینی هر کی میدید، یه لبخند بزرگ می نشست روی صورتش و میگفت، جریان چیه؟
جریان اینه که علاقه های ما از توی هوا نیومدن بچسبن بهمون، مطمئنم عشقم به نامه و نامه نگاری رو یه جورایی مامانم تو دلم کاشته. :)

پ.ن: جوجه کاکتوس ساکن آشپزخونه هستن :)
۲۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۶
ارکیده ‌‌‌‌

بر حسب اتفاق Bookmark های کرومم رو باز کردم و فکر میکنید چی دیدم؟

حداقل 15 تا فولدر و توی هر کدوم 20 تا سایت و صفحه مارک شده و اینا تازه جدایی از بوکمارک های گوشی و اون بالای صفحه هاست!

هیعی... روزی روزگاری وبگرد قهاری بودم و این که بگم توی Inoreader م الان بیشتر از بوکمارک ها سایت و وبلاگ دارم ... اما کو وقت چک کردن !

باید یبار بشینم تک تک اینا رو باز کنم، اگه خوب بودن اینجا معرفیشون کنم حداقل...

۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۵۱
ارکیده ‌‌‌‌
امروز صبح، طرفای 7 تلگرام باز نمیشد نه عادی نه با فندق شکن. گفتیم مسدود شد رفت. اون لحظه فقط دلم برای مسج های سیو شده ام سوخت و نه هیچ چیز دیگه. بعدا که دیدم وصل شده، با خودم گفتم امروز روز بک آپ گرفتنه! :)
شما کوچ میکنید؟ کجا...؟

خودم اگه تلگرام با فندق شکن باز بشه همین جا میمونم. اگه هم نه، قید پیام رسان رو میزنم احتمالا...!

۳۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۰۸
ارکیده ‌‌‌‌
هوای دل انگیز امروز، اصفهانِ بارانی :)
۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۵۶
ارکیده ‌‌‌‌
اصلا همچین عکسی بیاد روی دسکتاپ و حالم رو خوب نکنه...؟
خرس قهوه ایم رو بغل کردم با خودم میبرمش این ور اون ور. یه فیلم حال خوب کن هم انتخاب کردم ببینم. امروز عصر هم میرم استخر خودم رو خفه میکنم. اصلا سعی میکنم رکورد بزنم و یه لحظه هم وانیسم...
خوب میشم آخر شب...
۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۲۹
ارکیده ‌‌‌‌

این چند ماهی که طوطی مهمون ما بوده، مثل این بود که یه بچه کوچیک داشته باشیم. جیغ هاش مثل گریه بچه روی نروه، توجه خواستن هاش، تمیزکاری قفسش (دائما...)، شیرین کاری هاش و حالا هم کوچولو کوچولو حرف زدنش، یه تجربه مینیمال از بچه داشتنه...

هر دومون خیلی دوسش داریم، اونم علاقه اشو به بودن با ما نشون میده ولی توجه خاصی به مهرداد داره، مثلا: تا وقتی اون باشه، روی دست من نمیاد و منو تحویل نمیگیره، میذاره مهرداد نازش کنه ولی من اصلا، تازه نوکم میزنه :| عین این بچه ها که مامانی یا بابایی میشن ها...

دارم از حسادت میترکم :|

یعنی خیلی حس بدیه! اگه بچه‌ مون بابایی بشه، من چیکار کنم...؟ :(

یا اگه ازش بپرسن، مامان رو بیشتر دوست داری یا بابا؟ بعد بگه بابا... :(


پ.ن: خیلی خل و لوسم. میدونم.

۳۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۴۲
ارکیده ‌‌‌‌