روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۷۲ مطلب با موضوع «نقره ای (شعرانه)» ثبت شده است

برای لبخندهای تکه تکه شده...

+ "من فقط اما

به فکر جمع کردن 

قطعات پراکنده ی صورت خندانی بودم" علی باباچاهی

 

اگر بخندی...

+ "محبوبم می‌پرسد:

تفاوت میان من و آسمان چیست؟

تفاوت این است عشق من

وقتی تو می‌خندی

آسمان از یادم می‌رود." نزار قبانی

 

و اندوهی که زیادت می‌کند هر دم...

+ " رأیتُ الحُزنَ مثل طائرٍ

ملتصقٍ على صفحةِ السماء

 لایُرفرفُ بعیداً ولایسقط.

اندوه را

همچون پرنده‌ای

چسبیده بر صفحه‌یِ آسمان دیدم

نه به دوردست بال می‌زد

و نه سقوط می‌کرد." احمد سعداوی

 

برود..؟

+ "چندین سالینه غصّه برفت

این هم برود." مقالات شمس

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۳۹
ارکیده ‌‌‌‌

۱. من شبیه به عشاقت نیستم!

اگر کسی به غیر از من، به تو ابر هدیه داد؛

من، به تو باران هدیه می‌دهم./ نزار قبانی

 

۲.‌‏آن گونه ام

که انگار من را،

درست وسط کتابى غمگین

فراموش کرده اند. /؟

 

۳. راه حلی داری؟

راه نجاتی...

برای کشتی شکسته‌ای

که نه غرق می شود، نه نجات پیدا می کند؟ / نزار قبانی

 

۴. وقتی که تو را دوست‌دارم

بارانی سبز می‌بارم

بارانی آبی

بارانی سرخ

بارانی از همه رنگ

از مژگانم گندم می‌روید

انگور انجیر

ریحان و لیمو

وقتی که تو را دوست می‌دارم

ماه از من طلوع می‌کند

و تابستانی زاده می‌شود

گنجشکان مهاجر باز می‌آیند

و چشمه‌ها سرشار می‌شوند.

وقتی به قهوه‌خانه می‌روم

دوستانم گمان می‌کنند که بوستانم! /نزار قبانی

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۰ ، ۲۱:۵۲
ارکیده ‌‌‌‌

1.

همیشه بخشی از آدم جایی جا می‌ماند
آدم میرود
اما بخش مهمی از او جایی جا می‌ماند
در اتاق کودکی
زیر درختانی
یا در چشم های عابری
آدم نمیداند چه گم کرده است!
همیشه بخشی از او نیست ... /چیستا یثربی

 

2.

همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش

تو به هر ساز که خواهی بزن و بنوازم / سعدی

 

3.

می گویی چقدر دلتنگی تو؟!
_جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش عصر جمعه! /معصومه صابر

 

4. 

دوستش میدارم
چرا که میشناسمش
به دوستی و یگانگی

شهر
همه بیگانگی و عداوت است
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم
تنهایی غم انگیزش را در می یابم

اندوهش غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
همچنان که شادیش
طلوع همه افتاب هاست

نخست
دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظری از وی باز گرفتم
در پیرامون من
همه چیز
به هیات او در امده بود
انگاه دانستم که مرا دیگر
از او گریز نیست ! / شاملو

 

5. 

دوستت دارم
بی آنکه بخواهمت

سالگشتگی ست این؟
که به خود بپیچی ابر وار
بغری، بی انکه بباری؟

سال گشتگی ست این؟
که بخواهی اش
بی آنکه بیفشاریش؟

سالگشتگی ست این؟
خواستنش
تمنای هر رگ
بی آنکه در میان باشد
خواهشی حتی؟

نهایت عاشقی ست این
آن وعده دیدار در فراسوی پیکرها ... / شاملو عزیز

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۲۹
ارکیده ‌‌‌‌

آخرین پرنده را هم رها کردم،

اما هنوز غمگینم!

چیزی در این قفس خالی هست

که آزاد نمی شود...

گروس عبدالملکیان

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۴۷
ارکیده ‌‌‌‌

۱. غمی نجیب نهفته است در دلم، که مرا / رها نمیکند احساس دوست داشتنت/ تو آن دقایق شیرین خاطرات منی/ ببر مرا به تماشای باغ نسترنت/ محمد سلیمانی

۲. شد کوچه به کوچه جست و جو عاشق او/ شد با شب و گریه روبه رو عاشق او/ پایان حکایتم شنیدن دارد/ من عاشق او بودم و او عاشق او/ ایرج زبردست

۳. امروز آبروی من است این که میرود/ پنهان کن اشک های مرا، آسمان، ببار/ محمدمهدی سیار

۴. و چای دغدغه عاشقانه خوبی است/ برای با تو نشستن بهانه خوبی است/ حیاط آب زده؛ تخت چوبی و من و تو/ چقدر بوسه... چه عصری... چه خانه خوبی است/ حسن صادقی پناه

۵. از نو برایت می نویسم... حال همه ما خوب است

اما تو باور مکن! سیدعلی صالحی

۶. لب های تو اندوخته آب حیات است/ اسراف مکن این همه در مصرف خنده/ غلامرضا طریقی

۷. ...بعد

بر مبل نشستی 

در مبل فرو رفتی

در مبل لرزیدی

در مبل عرق کردی

پنهانی، برگوشه تقویم نوشتم:

نهنگی که در ساحل تقلا میکند

برای دیدن هیچ کس نیامده است/ گروس عبدالملکیان

 

+ شماره ها ترتیبی ندارن...

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۰۵
ارکیده ‌‌‌‌

کنار من باش 

حتی اگر بهار نیاید 

حتی اگر پرنده ای نخواند

حتی اگر زمستان طولانی

اگر سرما نفسگیر 

حتی اگر روزگارمان پر از شب

پر از تاریکی

باز یکی با نفس هایش

عشق را صدا می زند

دنیا پر از عطر بابونه است محبوب من!

بیا بودن را اراده کنیم

بیا از سر انگشتان این احساس آویزان شویم

لبریز و مست

تاب بخوریم 

دنیا پر از عطر بابونه است محبوب من!

بیا شگفتی دوست داشتن را

به سینه هامان بسپاریم

بیا ساده باشیم

ساده باشیم و عاشق

نیکی فیروزکوهی

۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۰۷
ارکیده ‌‌‌‌

یکی از آرزوهام اینه

که رها شم از حرفای خاله خانباجی، این که کی چی گفت و چیکار کرد و چه غرضی داشت و داره. خسته شدم. با تمام وجودم خسته ام...این گره کور توی دلم نبود تا به دنیا اومدن پارسا و حرف و حدیث‌های جاری! هشت ماه و نیم گذشته ازش و در ظاهر هیچ حرفی ازش نیست ولی توی دلِ من، این گره کور و کور و کورتر شده... از چشمم افتاد و خودم دارم تاوان از چشم افتادنش رو میدم، با نفرتی که ازش دارم حتی وقتی اسمش میاد! 

دلم میخواد رها شم و توی بند حرف ها نباشم...نمیدونم میشه؟ کسی تجربه ای توی این زمینه داره؟

 

+ راستی سلام. مدتی نبودم...حالتون چطوره؟ :)

+یادتونه دو سال پیش حدودا، یه چالش عکس روزانه داشتم؟ چندماه هر روز از خودم عکس گرفتم و نتیجه الان شاهکار و عجیبه... ! این همه تغییر، توی دو سال! باورم نمیشه... دوباره شروعش کردم :)

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۳:۰۶
ارکیده ‌‌‌‌

1. فاصله مثل تَرَک روی شیشه است . هرچقدر هم کم امّا وقتی افتاد دائم هراس شکستن و ریختن داری . پاره‌پاره . تیزتیز ...

فرشید فرهادی

 

2. ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺷﻮﻫﺮﺵ/ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺣﻖ ﻫﻤﺴﺮﺵ/ ﻣﺜﻞ ﻣﺠﻨﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻟﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ/ ﺷﻮﺭ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺳﺮش/ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ... ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻋﺮ ِ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﺧﻨﺠﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯼ/ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻓﺘﺮﺵ/ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ ... ﻧﺪﺍﺭﺩ؟ ! ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﻄﺮﺕ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ/ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺵ/ ﺳﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﯿﺪﺍﯾﺖ ﺷﺪ ﻭ/ ﺳﻤﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﻢ ﺷﺪﯼ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﺮﺵ/ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻻﺍﺑﺎﻟﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ/ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﺮ ﺳﻤﺘﺶ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ/ ﻣﺜﻞ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﺵ/ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻭﺭﺵ/ ﻻﺟِﺮَﻡ ﻓﺮﺟﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ/ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﻨﮕﺮﺵ/ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ... ﻣﺜﻞ ِ ... ﺷﺒﯿﻪِ ... ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ! ﺧﺴﺘﻪ ! ﻫﻤﯿﻦ/ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ، ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺭﺍ، ﻓﺮﺽ ﮐﻦ ... ﺧﺴﺘﻪ ﺗَـﺮَﺵ!

رضا طبیب زاده

 

3. محو توی غبار برگردی / به خودت سوگوار برگردی / او نباشد تو را صدا بزند/  باز بی اختیار برگردی / - به خدا شوخی قشنگی نیست / بروی پای دار برگردی/  خسته باشی از آنچه می بینی/ خسته باشی... به غار برگردی...

محسن انشایی

 

4. وقتی میگویند نیست...برق را گفته باشند یا کاغذ، من یاد تو می افتادم!

علیرضا روشن

 

5. یه جوری بریدم از این زندگی/ که روزام و تو گریه حل می کنم / من انقد از آغوش تو خالی ام / که هر شب خودم رو بغل می کنم...

پویاجمشیدی

 

6. آشوب، همان حس غریبی ست که دارم/ وقتی که به لب های تو لبخند نباشد/ درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست/ در تک تک رگ های تو هر چند نباشد/ من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر/ زنجیرنگاه تو که پابند نباشد/  وقتی که قرار است کنار تو نباشم/ بگذار زمان روی زمین بند نباشد...

رویا باقری

 

7. تشدید در اُحِبُّ پر از ریزه کاری است / یعنی که دوست دارمت این روزها شَدید!

مصطفی نجفی

موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۲۵
ارکیده ‌‌‌‌

حالا نوبت توست

باران پاییزی

من را اندازه بگیر

کداممان ابر بیشتری داشتیم ؟!

الیسا واحدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۷ ، ۱۹:۱۲
ارکیده ‌‌‌‌
منتظرم
شبیه یک آهنگِ غمگینِ‌ قدیمی،
در آرشیو رادیو؛
زنگ بزن،
بگو که میخواهی مرا بشنوی...
آزاد نوروزی
۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۷
ارکیده ‌‌‌‌