روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گلستان سعدی» ثبت شده است

یکی از پسران هارون الرشید پیش پدر آمد خشم آلود که فلان سرهنگ زاده مرا دشنام داد. هارون ارکان دولت را گفت: جزای چنین کسی چه باشد؟

یکی اشارت بکشتن کرد و دیگری بزبان بریدن و دیگری بمصادره و نفی. هارون گفت: ای پسر کرم آنست که عفو کنی وگر نتوانی تو نیزش دشنام ده نه چندانکه انتقام از حد درگذرد که آنگاه ظلم از طرف تو باشد و دعوی از قبل خصم

نه مرد ست آن بنزدیک خردمند                             که با پیل دمان پیکار جوید

بلی مرد آن کس است از روی تحقیق                        که چون خشم آیدش بـاطل نگوید

***

یکی را زشت خوئی داد دشنام                تحمل کرد و گفت ای نیکفرجام

بتر ز آنم که خواهی گفت آنی                که دانم عیب من چون من ندانی


پ.ن: در ادامه گلستان نویسی روزانه، به این حکایت رسیدم و خیلی برام جالب بود. خصوصا اونجا که میگه وقتی انتقام از حد گذشت، دیگه تویی که ظالمی!

۱۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۵۷
ارکیده ‌‌‌‌