روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «آبی (آروم)» ثبت شده است

آرامش یعنی تو زندگیت

به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نباشی

اینطوری دیگه نه حسرت به دست اوردنشو میخوری

نه غصه از دست دادنش رو.....!

دنیای کوچک من

| پنجشنبه ۷ دی۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۱ ، ۲۰:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌


من: بابا گشنمهشما گشنه ات نیس؟

بابا: بش فک نکن، یادت میره

من: :-l

بابا: :-l

 

| چهارشنبه ۸ آذر۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۱ ، ۲۰:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
روزها به درس خواندن می گذرد و شب ها به خواب درس ها

 مثلا حل یه استوکیومتری یا تحلیل مسئله ی هندسه!

روزها آبی ست ، بدون غمی یا اضطراب و هیجانی!

خدایا شکر...


پ.ن: 

شکر نعمت نعمتت افزون کند، پس بیافزا بر آرامش این روزها...


| جمعه ۳۱ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۱ ، ۲۰:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
غم باشد و حال روزهایت گرفته باشد و آسمان دلت ابری...

که... 

یک هدیه ی غیر منتظره از شخصی خاص ، یک پیام محبت آمیز از دوستی قدیمی

همه چیز را برمیگرداند!

خوشحالم :)

| چهارشنبه ۱۵ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
تصور کن

وقتی برای بعضی از کوچک ترین کارهات نیاز به کمک دیگران داری

وقتی خودت را برای منت کشیدن از دوستات آماده کردی ( که شاید تو تکالیف مدرسه کمکت کنند!)

وقتی برنامه ریختی که چطور توی این دوماه تحصیل با بدبختیات کنار بیای

و وقتی این پیش زمینه را داری که باید دو ماه و نیم دستت تو گچ باشه

میری دکتر

معاینه ات می کنه

وبا کمال ناباوری

                        بهت میگه که دستت خوب شده!!!!

اون وقت نفست تو سینه حبس میشه و نمی دونی چی باید بگی و چیکار کنی

اون موقعه خیلی خیلی خوشحال بودم، گچ دستم را باز کرده بودند ولی هنوز دستم هم باورش نمی شد و حسابی خشک شده بود.

تازه وقتی درست باورم شد که دستم هنوز همون دست قبلیه که ٬با دوتا دست به صورتم آب زدم و با

 کف دست صورتم را لمس کردم.( نمی دونید چه حس بدی داره وقتی فقط با دست چپ سعی می کنید

 این کار را بکنید ، آب همه جا می پاشه!!)

و چقدر لذت بخش بود وقتی برای اولین بار بعد از ۱۰ روز تونستم خودم موهام را ببندم.

وای خدای من! شکرت که دوباره همه چیز به حالت اولش برگشته.

وقتی دستم شکست روز آخر ماه رمضان بود اون موقعه به یاد شب های قدر افتادم و متوجه غفلتم شدم

من در شب قدر به همه چیز ( حداقل تا الان این جوری فکر می کنم) دعا کردم الا سلامتی !!!

خیلی عجیبه ! نه؟!

دعا برا سلامتی یک کلیشه برام شده بود که کم کم از یادم رفت ولی الان قدر سلامتیم را خوب میدونم

دارم به دعا و توسل هم بیشتر معتقد می شوم ، این دومین بار بود که به آقای مجلسی توسل پیدا

کردم و این قدر زود نتیجه گرفتم.

خدا را باز هم شکر می کنم صد هزار مرتبه صد هزار بار

اگه من این خانواده را نداشتم چیکار میکردم!!!

| دوشنبه ۲۹ شهریور۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
من اعتقاد دارم توی هر موقعیتی میشه فکر کرد و بهترین تصمیم را گرفت حتی وقتی خیلی بد گیر

افتادی می تونی از اون موقعیت بهترین استفاده را بکنی به نوعی میشه گفت از محرومیتت به عنوان

ابزار پیروزی استفاده کنی

خوب چند روز پیش در حین اسکیت کردن دستم شکست ( البته باید بگم من دیگه آماتور نیستم ٬این

 هم که دستم شکست به خاطره اینه که هر چی اسکیت بهتر ٬ سرعت بیشتر و درنتیجه صدمه بیشتر

خواهد بود!! )و این که دستم راستم هم بود و ...بماند.

خلاصه یک محرومیت بزرگ برام به وجود آورد.

الان حسابی دارم فکر می کنم ببینم چه کاری را الان می تونم انجام بدم که موقعیت مناسبش باشه

اگه شما هم کاری مناسب به نظرتون میرسه ممنون میشم بهم بگید.

| دوشنبه ۲۲ شهریور۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌