روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

امروز، عید حقیقی من است

عیدی که اسمش را گذاشتم عید رهایی

بی نهایت خوشحالم و خدا را شاکر که توفیقش را به من داد

بماند که چرا می گویم عید، چرا رهایی...

اما در همین جا بود که گفتم ابراهیم بت شکنمان، آقا و سرورمان غایب است و حق نیست...

باید همین جا بگویم که به حق دریافته ام 

 اگر ما از حضورش غافل و غایب نباشیم او از ما غایب نخواهد بود

هم اویی که آخرین امیدم را ناامید نکرد

| چهارشنبه ۳۱ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
تعداد ، صورت مسأله را تغییر نمی‌دهد 
حدس بزن چندبار گفته‌ایم و شنیده نشده‌ایم 
چندبار شنیده‌ایم و باورمان نشده است 
چندبار ... 
پدرم می‌گفت :
 پدربزرگ‌ات، دوست‌ات دارم را یک‌بار هم به زبان نیاورد
 مادربزرگ‌ات اما یک‌قرن با او عاشقی کرد
                                                                                            محمدعلی بهمنی

| دوشنبه ۲۹ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

کسی که نشسته است همیشه خسته نیست
شاید جایی برای رفتن نداشته باشد
کسی که نشسته است
شاید خسته باشد
شاید همه جا را گشته باشد و خسته باشد
کسی که نشسته است
حتما گم کرده‌ای دارد ...
                                                                                                        علیرضا روشن

| دوشنبه ۲۹ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم

حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو

| دوشنبه ۲۹ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
-پا می کوبه به زمین، اصرار می کنه 

-- نه

-التماس می کنه

-- دیگه، نه!

-لابه می کنه

--نمیشه

-گریه می کنه، زار میزنه

--نمی ذارم! این بار نمی ذارم!


آهنگو زیاد می کنم تا صدای حرفاشون، گریه ها و تحکم ها رو نشنوم!



یه کمی، بعد صدای گریه قطع میشه

انگار ساکت شده، شاید قهر کرده شایدم...مرده

حتی اگه مرده باشه هم فرقی نمی کنه،عقلم تسلیم نمیشه

بلاخره باید سر عقل بیاد این دل!!





| شنبه ۲۷ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
از کسی بتی می سازیم

هرآنچه خوبی ست از او می دانیم

بدی...اگر هم ببینم از دید خودمان است نه از او!


خدایا...

ابراهیم بت شکنت آرزوست!




پ.ن: 

-مخاطب خاص ندارم

-هنوز هم میگویم حق نیست امام عصر (عج) ما غایب است. حق نیست به خدا...حق نیست!

بعدا نوشت!!:

-گرچه از تمام آهنگش خوشم نمیاد ولی قشنگه ;-)

| سه شنبه ۱۶ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند



http://ppi.blogfa.com

پ.ن: چقدر این روز ها این مارک در دسترس نمی باشد را به ذهنم می چسبانم مگر راحت شوم از دست این افکاری که رها نمی کنند...

| جمعه ۱۲ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

عجب عبارت جالبی ست... تو، همیشه ، مخاطب

دفترم را ورق که می زنم . لای صفحات احساسات رنگی،  خاکستری ،  آبی ،  قرمز،  گاهی قهوه ای و حتی سیاه،  چیزی هست که مثل پیوند پنهان و خویشاوندی مداد رنگ ها، حلقه حلقه گره می زندشان به هم

همین تو...تویی که همیشه مخاطب است

نوشته هایم همیشه برای کسی ست...کسی که صدایش شبیه صدای کسی نیست. حتی نمی توانم تشخیص بدهم مرد است یا زن . کودک است یا سالخورده ؟ (که همیشه نصیحت می کند!)

با این که هنوز نمی شناسمش، نمی دانم کیست حتی کجاست

ولی عجیب دوستش می دارم.

دوست دارم این جا هم گاهی علاوه بر شعر های دستچین شده و خاص  بعضی از این مکالمات را بنویسم. 

نظر شما چیست؟!



| چهارشنبه ۱۰ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

| سه شنبه ۲ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌