روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

من و دفترچه های رنگیم، همین حالا یهویی :))

بلاخره تابستون عزیز واسه من شروع شد، روزهای خیلی باحال، سلام!

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۵
ارکیده ‌‌‌‌

گاهی فکر می کنم آدم های تنها برای این کنار پنجره می نشینند که راحت تر می توانند از تنهایی خود فرار کنند. آدم می تواند خودش را به تماشای بیرون مشغول کند و وانمود کند که کوچکترین دغدغه ای از تنهایی اش ندارد. یک قوطی سیگار و فنجانی قهوه و اغلب روزنامه ای همه صحنه را کامل می کند.

روزی که هزاربار عاشق شدم- روح انگیز شریفیان

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۹
ارکیده ‌‌‌‌

هوا همان است که وقتی تو هستی، می کشانم توی سینه ام

هوا همان است که وقتی نباشی، کم می آید.. 

شماره شماره بند است نفس هایم به بودنت...ای زیبای من...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۳
ارکیده ‌‌‌‌

هنوز هم سن آدم ها را با سال 73 میسنجم، هفتاد و اندی باشد، توی ذهنم خیلی کوچکتر است. یادم رفته توی 22 سالگی افتاده ام...همش یادم می رود، باید به خودم یادآوری کنم دیگر بچه نیستی، نوجوانی ها تمام شد. سی واحد باقی مانده مثل برق و باد میگذرد. برنامه میریزم برای ارشد یا کار یا خانه داری و یادم میرود...

گذشته، مبهم با صفحاتی رنگ و رو رفته هرزگاهی جلوی چشمم می آید. یادت هست خانم فروتن چقدر برادران کارامازوف را دوست داشت؟ یادت هست خوشی های مدرسه، خنده ها، بیخیالی هایش را...؟ یادم می آید اما همه مبهم و قابل تردیداند. همه ی ما عوض شده ایم. دارد یک سال می شود که از حرف زدن با زهرا ناامید شده ام. خوشی های گذشته، غم هایش، فکرهایم همه عوض شده اند، تنها یک چیز ثابت مانده، دندان هایم که هنوز هم مثل قبل چند ماه یک بار به دندان پزشکی می کشاندم.

نمیدانم باید به چه چیز وفادار باشم، گذشته، عادات، دوستان... میدانم که نمیشود، زندگی اجازه نمی دهد. مثل فرمت کردن گوشی قبلی برای سپردن به صاحب جدیدش، غمگینم. غمگین از پاک کردن همه پیامک ها، عکس ها، خاطره ها و آدم ها از ذهن روزهایم. بعد از هر خداحافظی بغض میکنم، به جاده ی پیش رو نگاه میکنم و به هرآنچه که باید از آن گذشت...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۸
ارکیده ‌‌‌‌

-دوستت دارم

-چیزی گفتی؟

-هیچی، میگم دستت نخوره به اینا

-نه، حواسم هست

-الان این وسیله ها رو از جلو راه بر میدارم که خلوت بشه

-منم دوستت دارم

-ها ؟!!

-هیچی میگم حواست باشه دست خودت هم نخوره بهشون

-منم

-تو هم چی؟

-منم حواسم هست.

از اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۲
ارکیده ‌‌‌‌