روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

آرامش وقتیه که توی بغلم خوابش میبره. سرم رو میذارم به سرش، نفس های گرمش میخوره به صورتم...لحظه ای که دوست دارم تا ابد امتداد داشته باشه، خستگی هام در میشه، رنگِ دلم نورانی میشه و هرچی ناراحتیه رنگ می بازه.

فکر میکنم، بهشت تکرر همین لحظه است، بی نهایت بار... 

۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۹ ، ۲۱:۰۶
ارکیده ‌‌‌‌

دیروز بعد از اون پستِ غمگین، وقتی با چشم های بادکرده سر کلاس مجازی بودم و مامان پارسا رو گرفته بود، وقتی مامان "یه لحظه" پارسا رو گذاشته بود روی کابینت ها تا قاشق چنگالها رو برداره. پارسا افتاد..

برای منی که صبح بدی داشتم، با جریان اینستا حسابی بهم ریخته بودم و پای secret sunshin به پهنای صورت اشک ریخته بودم، دیدن پسرم که از ترس یا درد، نفسش بالا نمیومد، تیر آخر بود... 

دیروز، روز وحشتناکی بود بدون شک ولی یه چیزی رو فهمیدم، داشتن پسرم وقتی سلامته معادله با داشتنِ کل دنیا... خدا رو هزار مرتبه شکر... 

 

+ به خودم قول میدم، نذارم رویاهام در حد رویا بمونن، براشون تلاش میکنم ان شالله.

++ فیلم خوبیه؛ خیلی عمیقه، غمگینه و به شدت تاثیر گذار...برنده بهترین بازیگر زن جشنواره کن، پیشنهاد میکنم.

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۹ ، ۱۹:۱۰
ارکیده ‌‌‌‌

تا حالا شده زندگی های اینستاگرامی نابودتون کنه؟ :(

خب این یکی رو میشناسم، یکی از بلاگرای قدیمی و دوست دورادور دبیرستانم بود. بعد پکیدن بلاگفا، گمش کردم و الان توی اینستا، پیدا...

بدیش اینه‌ که‌ میدونم فیک نیست، میدونم فقط یه قاب قشنگ از زندگیش نیست... میبینم که مثل همون وقتا، خوشگل و خوش لباس و خوش عکس و خوش سلیقه و خوشبخت و خوش همه چیه. رویای منم داره، عکاسی میکنه، نقاش خوبیه، نقاشی دیجیتال میکنه و فیلم میبینه و کتاب انگلیسی میخونه و ...

من؟ به شکم برآمده ام می نگرم و چیزایی که ندارم :(

 

پ.ن: بچه ها معنی اشک رو میدونن؟ چند دقیقه ایه به حال خودم گذاشتتم... 

پ.ن.۲: ببخشید... نیاز داشتم بگمشون و هیشکی دم دستم نبود...

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۳
ارکیده ‌‌‌‌