روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «آبی (آروم)» ثبت شده است

سلام گلای تو خونه، حالتون چطوره؟ :))

خب بیاین یکم براتون از پارسا بگم :دی

+ ۷ روز داریم تا ماهگرد ششم. ایده دارم واسه عکس ماهگردش، ترس دارم واسه واکسنش و دارم یاد میگیرم غذا کمکی چطور براش درست کنم... از این به بعد قراره حسابی کارم در بیاد! الان نه ولی برنامه غذایی ماه های بعدش، کلی دنگ و فنگ داره...

+ اینم بمونه یادگاری، از اولین باری که خودم ناخون هاشو گرفتم ^-^

+ کوچولو خیلی بلا شده، هوشمندی رفتارش بیشتر شده و کیف میکنه که وایسونیمش. دیگه خیلی کم میگه "آغون" ولی تا دلتون بخواد جیغ میزنه و سعی میکنه صحبت بنمایه!

+ بچه داری بین قله و قعر یه منحنی در نوسانه. قله یعنی ذوق و دل رفتن واسه شیرینی هاش، آرامشِ خوابیدنش، خندیدن هاش و ... و اما قعر، یعنی گریه های کلافگی، نق زدن، بغلم کن، "خوابم میاد ولی نمیخوابم" و ... و ممکنه توی روز هر دو حالت رو دفعات تجربه کنی! در نتیجه، بچه داری یعنی تمرین صبر و تحمل بالا...

+ اپ سرآشپز پاپیون رو مدت هاست روی گوشی داشتم یکی دوبار هم رفته بودم توش و گفته بودم به به و چه چه. ولی تا همین هفته اخیر ازش استفاده نکرده بودم. تا این که چیکن استراگانف رو درست کردم، بعدش شامی و کیک یخچالی و ته چین! امروز هم جرات ورزیدم و کوفته باقلا درست کردم که خوب شد، عالی نه ولی واسه اولین بار، خوب بود :)

+ ای کاش میشد ورزش رو هم شروع کنم... ۸ کیلو اضافه وزن پیدا کردم... و دارای یک عدد قلمبه در ناحیه شکم... فاجعه است ...کاش فرصت بشه یکم تمرین توی خونه رو شروع کنم.

+ میدونین آرزوم چیه توی این دوره؟ یه خواب ۸ ساعته.. شب تا صبح... خواب صبح... 

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۱۳
ارکیده ‌‌‌‌

سلام :)

+ قبلا نوشتم که پدرهمسر یک هفته قبل از عید حالش خراب شد و دستمون بند شد تا همین الان، تازه اگر قند و فشار هم کنترل بشه، باید بریم سراغ مشکلاتی که توی بیمارستان مشخص شد دارن و بیخبر بودیم تاحالا... توی این مدت وضعیت خونه ما هم بهم ریخت. شب های تنهایی و نگرانی و موقعیت ناراحت کننده ای که تا حد زیادی خودم مسببش بودم، با درک نکردن شرایط. ان شالله که دیگه پیش نیاد ولی اگر اومد، امیدوارم پخته تر عمل کنم و خدا راضی باشه ازم...

توی این مدت، با همین بهم ریختگی کوچیک، فهمیدم قدر چه نعمت هایی رو نداریم...میگم "سلامتی" ولی تا وقتی دقیقا برامون اتفاق نیافته متوجه نمیشیم و جالب اینه که تا عافیت به دست میاد، دوباره خیلی زود فراموشش میکنیم. این که هفته ای یبار به مادر و پدرامون سر میزدیم و محتاج کمکمون نبودن، الان مشخص میشه که برای شب تنها بودن استرس دارن و میخوان کسی کنارشون باشه. اگر بخوام تک تک چیزایی که این مدت ازشون محروم شدیم و قدرشون دستم اومد رو بنویسم، طولانی میشه... دنیا دار آسایش نیست ولی آرزو میکنم خدا برای هرکس گرفتاری ای میفرسته، راه برون رفتش رو هم بهش بده...

 بگذریم :)

+ این روزا چی میبینم؟ فصل۲ سریال شهرزاد (فصل اولش برای سال ۹۴ بود) رو خریدم و دارم میبینم. گند زد به اون تصور خوبی که ازش داشتم. فوق العاده بی رمق و بی کشش...  ولی در کنارش مستند One Strange Rock رو به پیشنهاد مهناز جان میبینم که عالی براش کمه! آب دستتونه بذارید زمین، برین ببینین این مستند رو و یه تسبیح هم کنار دستتون باشه تسبیح خدای بزرگ رو بگین. میگن سیر در آفاق؟ دیدن این مستند رو بذارین جز عبادات اصلا و هرجاش گفت،"شانس" جایگزین کنین با "خدای قادرِ بی‌همتا" 

+ بلاخره بعد از مدت ها یه کتاب هم دست گرفتم، هزار و یک شب. جلد اولم و تا اینجاش خوب بوده... جالبه خوندن داستان هایی به این قدمت... :)

از ته دل آرزو میکنم، هرجا هستین خوب باشین و تاج سلامتی، بالای سرتون :)

۱۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۳۳
ارکیده ‌‌‌‌

این همه از برنامه های قرنطینه ای گفتین، دلم قرنطینه خواست :|

 

+ چندماهه عملا قرنطینه ام، منتها وقتم فقط متعلق به پسره ... دلم واسه یه فیلم بی استپ و یه وقت دل درست واسه برنامه ریزی تنگ شده... قدر بدونین شما، اینقدر غر نزنین :)

موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۱۷
ارکیده ‌‌‌‌

+ الان گریه هاش چندتا دلیل داره:

۱. گرسنه  اشه

۲. خوابش میاد که جدیدا خیلی خیلی سخت میخوابه :((

۳. به من توجه کنین، با من بازی کنین. فقط من...من... من... 

+ اگه مامان آدم، دوستش نمیداشت، چه دنیای سیاه، تاریک و وحشتناکی میشد...  یه تنهایی بی حد...

+ کاش یه معده جدا داشتم برای خوردن هله هوله و آت آشغال(!) که تو شیر نره :|

+ Frozen 2 رو دیدم، خیلی خوب بود، پیشنهاد میشه. Jojo Rabbit با این که فیلم خوبی بود ولی یه سکانس فوق العاده تلخ داشت، که شاید هیچ وقت یادم نره... اگه فیلم خوب میخواین، ببینینش اما فیلم حال خوب کنی نیست قطعا

۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۳۳
ارکیده ‌‌‌‌

خدایا استغفار ...

بابت تمام لحظاتی که نمیبینیمشون...

بمونه یادگاری، دو روز بعد از واکسن: پاهاشو میتونه تکون بده، میخنده.

قلبم از شادی لبریزه.‌‌‌... :اشک

۲ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۵۸
ارکیده ‌‌‌‌

سلام :)

+ لیست فیلم ها رو به روز کردم، توی این 6 ماهه حدود 80 تا فیلم جدید دیدم. این لیست، یه فایل اکسله که اگر دقت کنید پایینش چندتا تب داره. فیلم خارجی/ انیمیشن/ سریال/ گزیده فیلم/ فیلم ایرانی/ فیلم ایرانی رو کلا در نظر نگیرید، ندیدم و نمی بینم هم. توی قسمت فیلم های خارجی، سال انتشار و امتیاز IMDb رو زدم و در آخر امتیازی که خودم بهش دادم رو. 7 یعنی خوب، 8 خیلی خوب، 9 عالی و 10 یعنی مورد علاقه ام بوده.  اسم فیلم رو اگه گوگل کنید، ژانر و یه توضیح مختصری ازش به دست میاد. خلاصه اگر پیشنهاد فیلم خواستید، فکر میکنم به دردتون بخوره. :)

 

+ و اما از پارسا کوچولو....

به شدت دلبر و گوگولی و خوردنی شده. وقتی خوابه دلم واسش تنگ میشه و دلم میخواد بیدار شه. وقتی بیداره، خداخدا میکنم بخوابه و بذاره به کارام برسم :)) فکر کنم همه ی مامانا دچار این تناقضات میشن :دی

 

+ شبا خوب میخوابه و بی نهایت خدارو شاکرم...خواب 7-8 ساعته که ندارم ولی همین 3-4 ساعت پشت سرهم خستگی از تنم در میکنه.

 

+ باید خونه تکونی رو هم شروع کنیم... امسال واقعا دلم میخواد خونه تکونی کنم چون توی این یه سال، با بارداری و بچه داری، دل به خونه نسپردم و فکر میکنم به توجه ام نیاز داره :| مسئله اینه که یه جا رو که شروع کنم دلم میخواد تا تموم نشده بلند نشم و با وجود بچه این مهم، امکان پذیر نیست! 

 

+ امسال اولین عید با کوچولوی 5 ماهه مونه. قشنگه... :)

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۵۱
ارکیده ‌‌‌‌
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۱۲
ارکیده ‌‌‌‌

وقتی خیلی سخت میشه حفظِ امید، چیکار میکنین؟

۱۱ نظر ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۲۱
ارکیده ‌‌‌‌

امروز سومین جلسه استخر‌ رو رفتم. توی این چند سالی که مرتب میرم، شنا برام چیزی بیشتر از یه فعالیت و تحرک شده، یه تفریح فوق العاده است. توی شنا کردن ذهنم کاملا آزاده و فقط متمرکزم روی حرکات، همین که از روزمرگی جدام میکنه، یه دنیا ارزش داره.

معمولا آخر سانس، میرم قسمت کم عمق و روی آب دراز میکشم، بدون حرکت، چشمام میبندم و فقط گوش میدم‌. اگر استخر خلوت باشه صدایی که شنیده میشه مثل هوهوی باد توی بیابونه، اون قسمت یکم خنک تره و تن آدم مور مور میشه، در نهایت حس یه شب خنک توی بیابون رو داره...میتونی آرامش رو حس کنی توی اون دقایق

خلاصه که استخر فوق العاده است، از نظر روحی و جسمی تمدید میشم و برمیگردم :)

با تشکر ویژه از همسر، که پارسا رو میگیره و از رفتنم حمایت میکنه :)

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۰۸
ارکیده ‌‌‌‌

دیروز دکتر گفت میتونم استخر رو شروع کنم. خیلی خوشالم.. یوهووو ^-^

 

+ دوستای عزیزی که پست ها باب میلشون نیست، ممنون میشم قطع دنبال کنن. 

موافقین ۱۵ مخالفین ۱ ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۳:۱۰
ارکیده ‌‌‌‌