روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

سلام :)

+ قبلا نوشتم که پدرهمسر یک هفته قبل از عید حالش خراب شد و دستمون بند شد تا همین الان، تازه اگر قند و فشار هم کنترل بشه، باید بریم سراغ مشکلاتی که توی بیمارستان مشخص شد دارن و بیخبر بودیم تاحالا... توی این مدت وضعیت خونه ما هم بهم ریخت. شب های تنهایی و نگرانی و موقعیت ناراحت کننده ای که تا حد زیادی خودم مسببش بودم، با درک نکردن شرایط. ان شالله که دیگه پیش نیاد ولی اگر اومد، امیدوارم پخته تر عمل کنم و خدا راضی باشه ازم...

توی این مدت، با همین بهم ریختگی کوچیک، فهمیدم قدر چه نعمت هایی رو نداریم...میگم "سلامتی" ولی تا وقتی دقیقا برامون اتفاق نیافته متوجه نمیشیم و جالب اینه که تا عافیت به دست میاد، دوباره خیلی زود فراموشش میکنیم. این که هفته ای یبار به مادر و پدرامون سر میزدیم و محتاج کمکمون نبودن، الان مشخص میشه که برای شب تنها بودن استرس دارن و میخوان کسی کنارشون باشه. اگر بخوام تک تک چیزایی که این مدت ازشون محروم شدیم و قدرشون دستم اومد رو بنویسم، طولانی میشه... دنیا دار آسایش نیست ولی آرزو میکنم خدا برای هرکس گرفتاری ای میفرسته، راه برون رفتش رو هم بهش بده...

 بگذریم :)

+ این روزا چی میبینم؟ فصل۲ سریال شهرزاد (فصل اولش برای سال ۹۴ بود) رو خریدم و دارم میبینم. گند زد به اون تصور خوبی که ازش داشتم. فوق العاده بی رمق و بی کشش...  ولی در کنارش مستند One Strange Rock رو به پیشنهاد مهناز جان میبینم که عالی براش کمه! آب دستتونه بذارید زمین، برین ببینین این مستند رو و یه تسبیح هم کنار دستتون باشه تسبیح خدای بزرگ رو بگین. میگن سیر در آفاق؟ دیدن این مستند رو بذارین جز عبادات اصلا و هرجاش گفت،"شانس" جایگزین کنین با "خدای قادرِ بی‌همتا" 

+ بلاخره بعد از مدت ها یه کتاب هم دست گرفتم، هزار و یک شب. جلد اولم و تا اینجاش خوب بوده... جالبه خوندن داستان هایی به این قدمت... :)

از ته دل آرزو میکنم، هرجا هستین خوب باشین و تاج سلامتی، بالای سرتون :)

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۱۸
ارکیده ‌‌‌‌

نظرات  (۱۲)

قسمت اول مستند رو دانلود کردم... ممنونم بابت معرفی :)

پاسخ:
خواهش میکنم
حتما با کیفیت بالا و ترجیحا زبان اصلی دانلود کنید :)

کیفیت ۱۰۸۰ خیلی حجم داشت... ۷۲۰ زدم. خوبه؟

پاسخ:
۱۰۸۰ عالیه ولی منم به خاطر حجمش ۷۲۰ رو گرفتم و خوب بود

اگه از فصل دومش رد شدی و به سومی رسیدی بدان و آگاه باش بیشتر هم گند میزنه به تصورت :دی هرجا یذره جذابیت گیر آوردی از شهرزاد همونجا دیگه بقیشو نبین و تو اوج از فیلم خدافظی کن. من که تا ته دیدم. چون شهاب حسینی داشت توش. ولی دیگه بخاطر یدونه پسته دستمو تا آرنج نمیکنم تو ظرف نخود و کشمش! Never!

 

پاسخ:
الان تو قسمت ۸ گیر افتادم، دیگه دلم نمیخواد ادامه اشو ببینم و وقتمو تلف کنم.
میدونی اصلا دلم نمیخواست فصل ۲ش رو ببینم( به نظرم همون پایان کافی بود، پولش هم زیاد بود! ) تا این که یکی از بلاگرا (اصلا یادم نیست کی و کجا) یه پست گذاشت و تعریفشو کرده بود و خوره اش افتاد به جونم که ببینم دوباره...

من همیشه پشمون میشم از دیدن فیلم و سریال ایرانی ...

+ الهی آمین.

+ من هنوز فصل دومش رو ندیدم. البته داستانش برام لو رفت و دیگه دلم به شدت قبل نخواست ببینمش.

خوشحالم که داری می بینیش و ازش لذت می بری :)

+ همچنین. چند برابر آرزوت به خودت برگرده.

پاسخ:
قربانت

اصلا پیشنهاد نمیکنم ببینی :)

ممنون از پیشنهادت :)*

تشکر خانوم :)

من خیلی بهت تبریک میگم و ازت ممنونم بابت درکی که داری و اینکه می‌دونی پسرها نسبت به سایر اعضای خانواده‌شون، مخصوصا پدر و مادرشون، هم وظایف زیادی دارن. خیلی خوبه که تصمیم گرفتی درکت رو ببری بالاتر و پخته‌تر عمل کنی. نظر من، فعلا که مجردم اینه که یه زن اونقدری که می‌تونه تو این بزنگاه‌ها خودش رو زن زندگی نشون بده بقیه‌ی اوقات نمی‌تونه. عروسی که خودش و همسرش رو از مشکلات و حتی شادی‌های خانواده‌ی همسر بکشه بیرون و شعار دوری و دوستی سر بده، به نظر من زن زندگی نیست. عروسی که به همسرش بگه اوصیک بالوالدیک، گلی است از گل‌های ایران اصلا :))) روایت هم از خودم بود، تحریف نکنین بعدا :))

پاسخ:
تسنیم جان حالا ایشالا ازدواج میکنی و توی این موقعیت هم قرار میگیری.. باور کن اصلا آسون نیست، درک و ازخودگذشتگی زیادی میطلبه... 
این سری نمره من هم بالا نبود...۶ تا همراهی، ۴ تا عدم همراهی... امیدوارم بعدا بزرگتر و ازخودگذشته تر باشم :)

امیدارم روزای خوبی در پیش داشته باشی با تجاربی که به دست اوردی ارکیده جان

 

 

@تسنیم 

بعد از ازدواج همه تصورات مجردیت شخم میخوره ...

پاسخ:
قربانت... ممنون عزیزم
میدونی، پدر و مادر همسر من سن پدربزرگ و مادربزرگم رو دارن و حتی اون ور هم تاحالا از این چیزا نداشتیم... هیچ ایده لی نداشتم که قراره چجوری بشه...

@موافقم 

@دزیره

قبول دارم حرفتو، ولی خب به عنوان یک سر طیف، یعنی سمت خانواده‌ی شوهر که فعلا رسمیت دارم دیگه؟ :)

تازه شما خودتم مادرشوهر بشی، قطعا تصورات الانت شخم می‌خوره :)

پاسخ:
وای خدا.... از این متنفرم که یه روز قراره بشم "مادر شوهر "
میخوام پارسا رو زنش ندم  :)))

چقدر خوب که فقط من تنها نیستم که با این سن پایین مستند دوست دارم. :|

مخصوصا مستند جنگل‌ها و حیوانات ^_^

پاسخ:
راستش من خیلی مستند نمیبینم، نهایتش مستند های تی‌وی
ولی این مستند و یکی دیگه مستند Home اینقدر عالی بود که دانلود کنم :)

من احساس می‌کنم ناراحتت کردم.

باهات موافقم، با همه‌ی خانم‌هایی که میگن بعدا خودت می‌فهمی. می‌دونم می‌فهمم، ولی آیا ظرفیت ما، روی این فهم تاثیر نمی‌ذاره؟ اینکه برای من سخته، یعنی برای همه‌ی آدم‌ها همین‌قدر سخته؟ یک چیزی در حقیقت وجود داره که وقتی آدمای مختلف تو شرایطش قرار می‌گیرن، اتفاقات مختلفی میفته. من میگم اون حقیقت اولیه، اون حقوق رو یادمون باشه. وگرنه منم می‌دونم برم تو اون بوته‌ی آزمایش، شش چهار که هیچ، شاید صفر ده ببازم.

باور کن خیلی مهربونیت رو دوست دارم :) از معدود بلاگرهایی هستی که مهربونیت و مراعات کردنت از همینجا هم کاملا قابل لمسه و نحوه‌ی پاسخ دادنت حال آدمو خوب می‌کنه :)

پاسخ:
نه اصلا... :)
میدونی، تصور آدم خیلی میتونه فرق کنه با توی شرایط بودن. من ایده آل هام خیلی بالا بود قبل ازدواج و فکر میکردم خیلی بهتر عمل کنم ولی خب همه چیز هم دست تو نیست...
 مطمئنا درک و فهم و ظرفیت آدم ها هم روی رفتارشون تاثیر میذاره و مطمئنا عروس های خیلی بهتری از من پیدا میشن... باید روی خودم کار کنم :)

ممنون عزیزم، نظر لطف شماست :*

شهرزاد رو من فصل اولش رو تقریبا کامل دیدم

فصل دوم به بعد رو فقط زدم جلو که بره و تمام شه

فقط مرض داشتم تو رزومه م اضافه شه دیدن این سریال :)))

پاسخ:
فصل اولش یادآور کلی خاطرات خوبه واسه من. تازه عقد کرده بودیم، همسری دوشنبه ها میومد دانشگاه دنبالم باهم بریم خونه مون‌
تو هفته کلی ذوق داشتم، دوشنبه بیاد، شهرزاد بخریم بریم خونه همه باهم ببینیم :))
نمی دونم چرا حس میکردم فصل دومش باید همونقدر شیرین باشه :دی

مستند بانو هم جذابه

از سایت عمار

خذا سلامتی بده

پاسخ:
ممنون عزیزم

خداحافظت باشه... مراقب خودت باش :*

من جفت پا بیام وسط بحثت با تسنیم؟؟

خوب میام :))

من راستش کاملا بهت حق میدم که ی جاهایی درک نکرده باشی

پارسا هنوز خیلی فسقله و تو تازه داری خان ها رو رد میکنی

طبیعیه که کلی ازت انرژی گرفته باشه و طبیعیه که این توی رفتارت با بقیه تأثیر بزاره و طبیعیه که تو همچین موقعیتی از همسرت انتظار بیشتری داشته باشی

حالا تو همین موقعیت وقتی ی مشکل جدید هم اضافه میشه که تو تنها کمک های جانبی رو از دست میدی بلکه حتی ازت انتظاراتی هم وجود داره باز هم طبیعیه که به هم بریزی و ی جاهایی بیشتر هوای خودت و فسقلت رو داشته باشی تا هر کس دیگری

 

ضمنا تسنیم جان

چرا فقط از طرف خانوما و عروس ها حرف زدید؟

آیا پسرها و دومادا همچین وظیفه ای ندارن؟ 

 

 

+منم قراره مادر شوهر بشم

و از الان دارم تمرین میکنم که هرچیزی بهم برمیخوره یادم باشه بعدا انجامش ندم و آنچه برای خود نمی پسندم برای عروس گلم هم نپسندم :دی

پاسخ:
ممنون که شرکت کردی نیروانا جان
و خیلی ممنون تر از درک شرایطم... البته باید بگم که همسر و خانواده اش هم به شرایط آگاهن و خداوکیلی خیلی هوامو داشتن و متاسف بودن از وضعیت پیش اومده... 
موقعیت سختی بود، ولی کسی هم مقصر نبود. باید همه همکاری میکردن تا بگذره و نه فقط همکاری، که از خودگذشتگی لازم بود. لازم بود تا پارسا اولین سال تحویلش رو پیش باباش نباشه، تا باباش توی بیمارستان پیش پدرش باشه...
خدا روشکر اون سختی های اصلی گذشت و منم فهمیدم در آینده باید خیلی ازخودگذشته تر باشم!

+ یاخدا سخته..
آدم هر غری الان میزنه بعدا به خودش بزنن :))
دقت کردین، عروس های ما میشن دهه هشتادی و نودی؟ خدا به دادمون برسه :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی