روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

مثلا اینجا... گم شی توی داستان های میازاکی ...

نقاشی از artwithbryn@

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۲۷
ارکیده ‌‌‌‌

قراره هروقت دلم کیک خامه ای خواست

وقتی همه بدنم درد گرفته بود بعد از ورزش

وقتی حس کردم برای زندگیم کار مفیدی انجام نمیدم

وقتی به انیمیشن و نقاشی دیجیتال فکر میکنم

 

به این بورد نگاه کنم :)دریافت

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۵۸
ارکیده ‌‌‌‌

این پست گزارشی از برنامه های روزانه امه‌ و شاید ارزش خواندن نداشته باشد. :)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۲۹
ارکیده ‌‌‌‌

حسِ پست قبل، رفت...

ولی بازم نمیخوام برش دارم. اونم یجور حس مادرانه است... دلم میخواد ایده آلِ مادرِ خوبِ خستگی ناپذیر رو بشکنم برای خودم. منم آدمم، کسی که میتونه ضعیف باشه، نقطه ضعف داشته باشه و با همه ی عشقش، خسته بشه!

شاید اینجوری حداقل تحمل کردنش، راحت تر بشه واسم‌...

موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۲۴
ارکیده ‌‌‌‌

نمی گم پشیمونم یا چی

ولی تصورم از بچه این نبود. این همه انرژی، این همه وقت، این همه نگرانی.

کاش قبلش، بیشتر میدونستم. کاش بیشتر در موردش فکر کرده بودم...

حس میکنم یه بازنده ام... خسته ام و هیچ راه فراری نیست...

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۴۳
ارکیده ‌‌‌‌

اگر قرار باشه عزیزانمون در یک لحظه ترکمون کنن، از اون رفتن های خیلی ناگهانی، فکر میکنین چی بیشتر ممکنه آزاردهنده باشه؟

 به نظرم حالتی که بینمون بوده وقتِ رفتن، اون عذاب آورترینه...

من با سکانس ابتدایی قسمت اول این سریال، چندبار گریه کردم، خیلی خیلی دردناک بود... مادری که بی توجه ه به گریه بچه اش و در همون حال بچه غیب میشه و مادری که سر بچه اش داد میزنه و ناراحتش میکنه و در همون حال خانواده اش غیب میشن... حتی اگر درد نبودنشون خوب بشه، اون عذاب وجدانِ خوب خداحافظی نکردن، هیچ وقت نمی ره...

 

+ در مورد سریال بعدا مفصل تر می نویسم.

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۱۵
ارکیده ‌‌‌‌
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۹
ارکیده ‌‌‌‌

خواب دیدم، غمگین بودم و عاشق. توی خوابم پسر بودم.

دم دم های صبح تصمیم گرفتم به او بگویم، حس خوبی داشت انتخاب کردن و نه انتخاب شدن، حس خوبی داشت فعال بودن در عشق.‌‌.. به گفتنش نرسید، بیدار شدم.

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۰۳
ارکیده ‌‌‌‌

عشق یعنی،

با هم زمان بگذرونیم ولی روزمره نشیم.

عشق یعنی،

همو درک کنیم حتی اگر خیلی سخت باشه.

عشق یعنی،

با هم حرف بزنیم، وقتی قهر کردن خیلی راحت تره.

عشق یعنی،

قسمت های خوب غذا برای تو.

عشق یعنی،

بچه ای که برای من و تو باشه. من و تو والدینش باشیم.

عشق یعنی،

اسکرپ بوکمون... تمام لحظاتی که باهم گذروندیم و خاطره شده.

عشق یعنی،

بی نهایت دوستت دارم، تا آخرش باهاتم :)

 

عزیز من... بیا مواظبت کنیم از این دونه ی نهال شده تا درخت پربار زندگیمون بشه، تا به ثمر بشینه :)

 

+ ولنتاین عاشقا مبارک!

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۴
ارکیده ‌‌‌‌
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۳۸
ارکیده ‌‌‌‌