نمی گم پشیمونم یا چی
ولی تصورم از بچه این نبود. این همه انرژی، این همه وقت، این همه نگرانی.
کاش قبلش، بیشتر میدونستم. کاش بیشتر در موردش فکر کرده بودم...
حس میکنم یه بازنده ام... خسته ام و هیچ راه فراری نیست...
۹۹/۱۲/۰۷
نمی گم پشیمونم یا چی
ولی تصورم از بچه این نبود. این همه انرژی، این همه وقت، این همه نگرانی.
کاش قبلش، بیشتر میدونستم. کاش بیشتر در موردش فکر کرده بودم...
حس میکنم یه بازنده ام... خسته ام و هیچ راه فراری نیست...
بالا و پایین داره هر کاری!
خوشحالی های قبلی پس واسه چی بود؟
این قسمت اعترافات یک مادر خسته:)
واقعا بچه داری یک کار ۲۴ ساعته بدون تعطیلیهای بهتون حق میدم ولی یه خنده بچه خستگی رو در میکنه:)
و این حسو خیلیا دارن اما بخاطر احساس گناه بازگو نمیکنن و یا ب اشتباه فک میکنن مادر بدین! :)
ب قول خودت اینم یه قسمتی از اون همه احساساته:)
چقد خوشم اومد که اینو نوشتی:)
خدا قوووت❤️ایشالا کوچولوت از اب و گل دربیاد و یکمی رها تر شی! البته فقط یکمی؛) میدونم مادری تمومی نداره❤️