روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۳۲ مطلب با موضوع «نیلی (از همه رنگ)» ثبت شده است

خاطرهای که می خوام تعریف کنم مربوط به زمانی است که من در دبستان تحصیل می

 کردم.به یاد دارم کهبا یکی از همکلاسی هایم بر سر موضوعی بحث شدیدی داشتیم و هر

 یک ازما بر این باور بودیمکه درست می گوید و دیگری در اشتباه است.معلم ما تصمیم گرفت

 که با حلمشکلمان درس خوبیبه ما بدهد.او ما را در دو طرف میزش نشاند و یک لیوان بزرگ

 سفالی را وسطمیز گذاشت. لیوانبه رنگمشکی بود. بعد ازمن پرسید لیوان چه رنگی است

 و من پاسخ دادممشکی٬ سپس از دوستم پرسیدو او جواب داد «سفید». هر دو با تعجب به

 هم نگاه کردیم. معلم از ماخواست جایمان را با هم عوضکنیم و هنگامی که در جای دوستم

 نشستم با تعجب دیدم که لیوانسفید است و دوستم هم گفتکه لیوان سیاه است. در واقع

 دو نیمه ی لیوان رنگ های متفاوتی داشتندو هریک از ما درجایگاهخودمانفقط نیمی از لیوان

 را می دیدیم و تصور می کردیم که همه لیوانهمین رنگ است. معلم به ما یادداد که برای

 قضاوت در مورد افکار و عقاید هر کسی بایدبتوانیم خودمان را در جای او قرار دهیمو از منظر

 او به موقعیت نگاه کنیم. آنگاه بفهمیم که آیا درست می گوید یا خیر.

| جمعه ۱۲ آذر۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۸۹ ، ۲۰:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
آخی دلم چقدر برا وبلاگ خودم تنگیده بود 

آخه داشتم به وبلاگ مدرسه مون می رسیدم دیگه نمی شد اینجا هم بیام

برای آپ یه تست هوش به مزه گذاشتم

و اما سوالات:


1–چگونه می توان یک زرافه را داخل یک یخچال قرار داد؟
.
.
.
.
.
.
نشد! بازم فکر کن!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوب معلومه دیگه، در یخچال را باز می کنید، زرافه را در آن قرار می دهید و سپس در یخچال را می بندید. 
این سوال به ما یاد می دهد که نباید برای کارهای ساده دنبال راه حلهای پیچیده بگردیم.

بریم سراغ سوال بعدی 

2- چگونه می توان یک فیل را داخل یک یخچال قرار داد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.

 حتما گفتید که دریخچال را باز می کنیم ، فیل را در آن قرار می دهیم و سپس در یخچال را می بندیم. هه هه هه نخیرم ، پاسخ درست این است، در یخچال را بازمی کنید. زرافه را بیرون می یاورید، فیل را در یخچال می گذارید و سپس در یخچال را می بندید.
 این سوال به ما یاد می دهد که برای حل مساله، به فعالیتهای قبلی نیز فکر کنیم.

و ما سوال سوم

3- شیر، سلطان جنگل، تمام حیوانات را به یک گردهمایی فرا می خواند. تمام حیوانات بجز یکی از این حیوانات در این گردهمایی شرکت می کنند. حیوانی که غایب بوده کدام است؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ درست این است : فیل. چون فیل داخل یخچال بوده و نمی توانسته در گردهمایی شرکت کند. 
این سوال به ما یاد می دهد که در حل مساله نباید فرضیات قبلی را فراموش کنیم.

بسیار خوب! اگر به 3 سوال اول پاسخ درست نداده اید هنوز یک شانس دیگر دارید.

4-شما باید از یک رودخانه عبور کنید. این رودخانه محل زندگی تمساحها است. چگونه از آن عبور می کنید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو می تونی !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


 پاسخ درست این است با شنا از رودخانه عبور کنید. تمام تمساحها در گردهمایی حیوانات هستند و خطری شما را تهدید نمی کند. 

این سوال به ما یاد می دهد که از اشتباهات گذشته پند بگیریم.


| چهارشنبه ۲۱ مهر۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۸۹ ، ۲۰:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
چند وقت پیش یه دست نوشته از مهاتما گاندی را دیدم ( تو وبلاگ هم گذاشتم ) خیلی جالب بود و

 مفهوم عمیقی داشت.

از همون موقع توجهم به گاندی بیشتر جلب شد و سعی کردم اطلاعاتی بیشتری ازش بدست بیارم و

 الان کتاب « سرگذشت من» نوشته ی خود گاندی را  تازه تمام کردم.

چند نکته ی جالب که اگه شما هم این کتاب را بخونید حتما متوجه می شید.

۱- خوندن کتاب اصلا شما را خسته نمی کنه٬ می تونید هر وقت که خواستید کتاب را ببندید! چون هرفصل ۲ صفحه بیشتر نیست! و همین طور وقتی دوباره شروع به خوندن می کنید مشکل اساسی پیشنمیاد چون فصل ها خیلی زیاد به هم وابسته نیستند.

۲-به نظر من گاندی با بقیه ی شخصیت های معروفی که تا به حال شرح زندگیشون را خوندم یه تفاوتبزرگ داره و اون اینه که گاندی تا زمان زیادی از عمرش آدم خیلی خاصی نبوده.

این که میگم به خاطر اینه که اکثر کسایی را که درموردشون می دونم در ابتدای زندگی شون یا خیلیزیاد مشکل داشتند و یا توی استعداد و هوش و مهارت بی نظیری بودند و به هر حال از بقیه ی آدم هامتمایز می شدند ولی گاندی تا مدت زیادی به نظر من یک آدم عادی بوده  نه با هوش خیلی فوق العادهنه درگیری با مشکلات عدیده!

۳- صداقت گاندی توی نوشتن خیلی جالب و لذت بخشه او بدون رودرواسی گناهان و اشتباهاتش رابازگو میکنه

۴- چیزی که گاندی را متمایز کرده فقط  و فقط روح خدمتیه که به دیگران داره

کسی که حاضره برای اجتماع هر کاری بکنه!

پیشنهاد می کنم شما هم این کتاب را بخونید

| چهارشنبه ۱۷ شهریور۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

نماز و روزه هاتون قبول

چند روز پیش یک مطلبی دیدم در مورد ستاره ی طارق و اگر در موردش اطلاع داشته باشید یکی از نشانه های ظهور آقامون همین ستاره ی طارقه.

وجالب تر این که یه جورایی به ماه رمضان هم ربط داره.

گفتم ضمن تشکر از وبلاگی که این را ازش گرفتم برای شما دوستای عزیزم هم بذارم تا در جریان باشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
بدین وسیله من رسما از بزرگسالی استعفامیدهمو مسئولیت های یک کودک ۵ ساله را قبول می

 کنم. می خواهم به یک ساندویچفروشی برومو فکر کنم که آنجا یک رستوران ۵ ستاره است. می

 خواهم فکر کنم شکلات ازپول بهتر است٬چون می توانم آن را بخورم! میخواهم زیر یک درخت بزرگ

 در پارک بنشینم و بادوستانم بستنیبخورم. می خواهم درون یک چاله آب بازی کنمو بادبادک خود را

 در هوا پرواز دهم.می خواهم بهگذشته برگردم وقتی همه چیز ساده بود٬ وقتی داشتم رنگها را٬جدول

 ضربرا و شعر های کودکانه را یاد می گرفتم٬ وقتی نمی دانستم که چه چیز هایی را نمی دانم و هیچ

 اهمیتیهم نمی دادم. می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوبهستند. می

 خواهم ایمانداشته باشم که هر چیزی ممکن است و می خواهم از پیچیدگیهای دنیاخبر نداشته

باشم. میخواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم ٬بهعدالت٬به صلح٬به باران٬به...   

این دسته چکمن٬ کلید ماشین٬کارت اعتباری و بقیه یمدارک٬ مال شما. من رسما از بزرگسالی

 استعغا می دهم. اگر می خواهید بیشتر ازاین با منبحث کنید٬ باید بتوانید من را بگیرید چون...!

| سه شنبه ۱۹ مرداد۱۳۸۹ | | ارکیده
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

فکر کن که تنها داماد دنیایی

فکر کن جای این آدم ایستادی

فکر کن بین امواج گیر کردی

فکر کن جای این آقا باشی

فکر کن قراره با اینا مسابقه بدی

یا از این پل میگذری

یا معلم این کلاسی

 

 

 

اما تو فقط خودتی
با مشکلاتی که ترین نیست
اما برای ساختن تو بهترین است

| یکشنبه ۱۷ مرداد۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
 

             همیشه در آرزوی چیز هایی هستیم که دیگران دارند

| دوشنبه ۷ تیر۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
وقتی چرایی زندگی را یافت......چگونگی آن را ساخت.

در گذر.....قبل از این که بگویند درگذشت.

نمره ای که به دیگران می دهیم.........بستگی به نمره ی عینک ما دارد.

برای خجالت کشیدن....لازم نیست نقاش ماهری باشم.

آیینه وقتی چهره ی گرفته ام را به خود گرفت.......خنده اش گرفت.

دست انداز کم ندارم......که دیگران را دست بیندازم.

خطای دیگران را فراموش کن.......و فراوان گوش کن.

هر چه بیشتر .........کمتر حرف بزنیم.

عینک بدبینی را برداشت ..........برداشت دیگری داشت.

با تدبیر آرزو های دوردست......دور از دست نخواهند بود.

بدی دیدن از دیگران........حاصل بد دیدن دیگران.

بپرس تا دانا شوی........بپر تا توانا شوی.

 

 

| دوشنبه ۳۱ خرداد۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
۱)اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی

۲) لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ

۳) آغاز کسی باش که پایان تو باشد

۴) پرستویی که به فکر مهاجرت هست از ویرانی آشیانه نمی هراسد

۵) کمی سبکسری لازم است تا از زندگی لذت ببری و کمی شعـــور، تا مشکلی برایت پیش نیاید

۶) دوست واقعی کسی است که اگر ساعتها در کنار او ساکت بشینی و صحبتی بین تان ردوبدل

نشه بعد از خداحافظی احساس کنی که ساعتها باهاش درد و دل کردی

۷) چون می گذرد غمی نیست

۸) انسان باید سعی کند در زندگی چیزهایی که دوست دارد را بدست آورد ، و گرنه مجبور میشود چیزهایی را که بدست آورده است دوست بدارد

۹) فرصتها در سختی ها بوجود می آیند بدون جاذبه، پرواز معنی ندارد

۱۰) کاش میشد سرنوشت را از سرِِ نوشت

۱۱) برای تمام دردها دو علاج وجود دارد گذر زمان وسکوت

۱۲) اگر شیر درنده ای در برابرت باشد بهتر است از اینکه سگ خائنی پشت سرت باشد

۱۳) همیشه از سکوت چگونه فریاد زدن رو بیاموز

۱۴) مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است

۱۵) با یه چوب کبریت میشه هزاران درخت رو سوزوند و از یه درخت هزاران چوب کبریت به وجود می آید

۱۶) محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد

۱۷) هر چیزی که تو را نکشد مطمئناً قوی ترت میکند

۱۸) این جهان پر از صدای پای مردمی است که همان طور که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند

۱۹) آنکه می گرید یک درد دارد و آنکه می خندد هزار و یک درد

۲۰) گذشت زندگی یک چیز را بارها ثابت می کند و آن این است که گاهی احمق ها درست میگویند

| یکشنبه ۳۰ خرداد۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
از خدا پرسیدم: وقت داری با من صحبت کنی؟

خدا لبخندی زد و پاسخ داد : زمان من بی نهایت است٬ چه سوالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟

من سوال کردم : چه چیزی در آدم ها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دو باره آرزو ی این را دارند که روزی بچه شوند!

- اینکه سلامتی خود را به خاطر پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند!

- اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و زمان حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینه زندگی می کنند!

-اینکه به گونه ای  زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند!

دست خدا٬ دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سوال کردم : به عنوان پروردگار ٬ دوست داری که بندگانت چه درس هایی از زندگی بیاموزند ؟

- اینکه یاد بگیرند٬ که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخم ها التیام یابند.

- یاد بگیرند٬ که فرد غنی٬ کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین هاست .

- اینکه بدانند٬ دو نفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند ولی آنرا دو چیز متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند٬ کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید متشکرم٬ چیز دیگری هست که دوست داشته باشید آن ها بدانند؟

                 فقط اینکه بدانند من اینجا هستم .....همیشه

 

| پنجشنبه ۲۷ خرداد۱۳۸۹ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌