استعفا
کنم. می خواهم به یک ساندویچفروشی برومو فکر کنم که آنجا یک رستوران ۵ ستاره است. می
خواهم فکر کنم شکلات ازپول بهتر است٬چون می توانم آن را بخورم! میخواهم زیر یک درخت بزرگ
در پارک بنشینم و بادوستانم بستنیبخورم. می خواهم درون یک چاله آب بازی کنمو بادبادک خود را
در هوا پرواز دهم.می خواهم بهگذشته برگردم وقتی همه چیز ساده بود٬ وقتی داشتم رنگها را٬جدول
ضربرا و شعر های کودکانه را یاد می گرفتم٬ وقتی نمی دانستم که چه چیز هایی را نمی دانم و هیچ
اهمیتیهم نمی دادم. می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوبهستند. می
خواهم ایمانداشته باشم که هر چیزی ممکن است و می خواهم از پیچیدگیهای دنیاخبر نداشته
باشم. میخواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم ٬بهعدالت٬به صلح٬به باران٬به...
این دسته چکمن٬ کلید ماشین٬کارت اعتباری و بقیه یمدارک٬ مال شما. من رسما از بزرگسالی
استعغا می دهم. اگر می خواهید بیشتر ازاین با منبحث کنید٬ باید بتوانید من را بگیرید چون...!