روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۵۴ مطلب با موضوع «طلایی (دلبندکم)» ثبت شده است

پارسال، روز مادر این پست رو نوشتم.

امسال، دومین روز مادریه، که مادرم. ولی دوست دارم زودتر این روزها بگذره، زودتر بزرگ بشه پسری... این روزا اوج وابستگیشه به من و گاهی فرصت ساده ترین کارها رو بهم نمیده. میدونم که مسیر زندگی قشنگه نه مقصدش، میدونم که شاید دلم واسه همین وابستگی هاش حتی تنگ بشه. با این حال نمیتونم آرزو نکنم که این روزها با دور تند بگذره :)

 

عاشقتم مامانی، پسر گلم. زودی بزرگ شو :دی 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۵۸
ارکیده ‌‌‌‌

یه وقتایی آدم بعد از یه مدت طولانی قوی بودن نیاز داره تا بیخیال همه مسئولیت ها بشه، یکم خودخواه باشه و بذاره بقیه بهش توجه کنن..

از این نظر مادر بودن خیلی سخته...

 

+ فقط لاک بنفش تیره حق مطلب رو ادا میکنه...

۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۲۲
ارکیده ‌‌‌‌
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ آبان ۹۹ ، ۲۲:۳۷
ارکیده ‌‌‌‌

آرامش وقتیه که توی بغلم خوابش میبره. سرم رو میذارم به سرش، نفس های گرمش میخوره به صورتم...لحظه ای که دوست دارم تا ابد امتداد داشته باشه، خستگی هام در میشه، رنگِ دلم نورانی میشه و هرچی ناراحتیه رنگ می بازه.

فکر میکنم، بهشت تکرر همین لحظه است، بی نهایت بار... 

۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۹ ، ۲۱:۰۶
ارکیده ‌‌‌‌

دیروز بعد از اون پستِ غمگین، وقتی با چشم های بادکرده سر کلاس مجازی بودم و مامان پارسا رو گرفته بود، وقتی مامان "یه لحظه" پارسا رو گذاشته بود روی کابینت ها تا قاشق چنگالها رو برداره. پارسا افتاد..

برای منی که صبح بدی داشتم، با جریان اینستا حسابی بهم ریخته بودم و پای secret sunshin به پهنای صورت اشک ریخته بودم، دیدن پسرم که از ترس یا درد، نفسش بالا نمیومد، تیر آخر بود... 

دیروز، روز وحشتناکی بود بدون شک ولی یه چیزی رو فهمیدم، داشتن پسرم وقتی سلامته معادله با داشتنِ کل دنیا... خدا رو هزار مرتبه شکر... 

 

+ به خودم قول میدم، نذارم رویاهام در حد رویا بمونن، براشون تلاش میکنم ان شالله.

++ فیلم خوبیه؛ خیلی عمیقه، غمگینه و به شدت تاثیر گذار...برنده بهترین بازیگر زن جشنواره کن، پیشنهاد میکنم.

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۹ ، ۱۹:۱۰
ارکیده ‌‌‌‌

اگه بخوام آرامش رو تصور کنم

 پسرم رو میبینم که خوابه، اون چشمای بسته اش رو، شکمش که آروم بالا و پایین میره، زغوغای جهان فارق... اگه آرامش شکل های مختلف داشته باشه، این یکی قشنگ‌ ترینشه :)

۰ نظر موافقین ۱۸ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۱۸
ارکیده ‌‌‌‌

یه کیک کاکائویی گرد و پرخامه بخورم و نگران اضافه وزن و چربیش نباشم.

برم استخر، یعنی استخرا باز بشن...به اندازه این یه سال شنا کنم.

هر روز فیلم ببینم تا این ۱۵۰ تا فیلم مونده توی هارد تموم بشه.

برم نمایشگاه کتابی که امسال برگزار نشد..

موهامو دکلوره کنم تا بتونم دوباره آبیشون کنم و دکلوره گند نزنه به موهام.

بریم آلمان و نگران مامان اینا و حجاب و نظام ارزشی و سایر نباشم.

بلاخره یه روز، تیپ مورد علاقه امو داشته باشم، بدون در نظر گرفتن چیزی.

یه روز پارسا فقط بخنده، گریه نکنه کلا.

 

+ فردا موعد واکسن ۶ ماهگی.

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۵
ارکیده ‌‌‌‌

سلام گلای تو خونه، حالتون چطوره؟ :))

خب بیاین یکم براتون از پارسا بگم :دی

+ ۷ روز داریم تا ماهگرد ششم. ایده دارم واسه عکس ماهگردش، ترس دارم واسه واکسنش و دارم یاد میگیرم غذا کمکی چطور براش درست کنم... از این به بعد قراره حسابی کارم در بیاد! الان نه ولی برنامه غذایی ماه های بعدش، کلی دنگ و فنگ داره...

+ اینم بمونه یادگاری، از اولین باری که خودم ناخون هاشو گرفتم ^-^

+ کوچولو خیلی بلا شده، هوشمندی رفتارش بیشتر شده و کیف میکنه که وایسونیمش. دیگه خیلی کم میگه "آغون" ولی تا دلتون بخواد جیغ میزنه و سعی میکنه صحبت بنمایه!

+ بچه داری بین قله و قعر یه منحنی در نوسانه. قله یعنی ذوق و دل رفتن واسه شیرینی هاش، آرامشِ خوابیدنش، خندیدن هاش و ... و اما قعر، یعنی گریه های کلافگی، نق زدن، بغلم کن، "خوابم میاد ولی نمیخوابم" و ... و ممکنه توی روز هر دو حالت رو دفعات تجربه کنی! در نتیجه، بچه داری یعنی تمرین صبر و تحمل بالا...

+ اپ سرآشپز پاپیون رو مدت هاست روی گوشی داشتم یکی دوبار هم رفته بودم توش و گفته بودم به به و چه چه. ولی تا همین هفته اخیر ازش استفاده نکرده بودم. تا این که چیکن استراگانف رو درست کردم، بعدش شامی و کیک یخچالی و ته چین! امروز هم جرات ورزیدم و کوفته باقلا درست کردم که خوب شد، عالی نه ولی واسه اولین بار، خوب بود :)

+ ای کاش میشد ورزش رو هم شروع کنم... ۸ کیلو اضافه وزن پیدا کردم... و دارای یک عدد قلمبه در ناحیه شکم... فاجعه است ...کاش فرصت بشه یکم تمرین توی خونه رو شروع کنم.

+ میدونین آرزوم چیه توی این دوره؟ یه خواب ۸ ساعته.. شب تا صبح... خواب صبح... 

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۱۳
ارکیده ‌‌‌‌

این همه از برنامه های قرنطینه ای گفتین، دلم قرنطینه خواست :|

 

+ چندماهه عملا قرنطینه ام، منتها وقتم فقط متعلق به پسره ... دلم واسه یه فیلم بی استپ و یه وقت دل درست واسه برنامه ریزی تنگ شده... قدر بدونین شما، اینقدر غر نزنین :)

موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۱۷
ارکیده ‌‌‌‌

+ الان گریه هاش چندتا دلیل داره:

۱. گرسنه  اشه

۲. خوابش میاد که جدیدا خیلی خیلی سخت میخوابه :((

۳. به من توجه کنین، با من بازی کنین. فقط من...من... من... 

+ اگه مامان آدم، دوستش نمیداشت، چه دنیای سیاه، تاریک و وحشتناکی میشد...  یه تنهایی بی حد...

+ کاش یه معده جدا داشتم برای خوردن هله هوله و آت آشغال(!) که تو شیر نره :|

+ Frozen 2 رو دیدم، خیلی خوب بود، پیشنهاد میشه. Jojo Rabbit با این که فیلم خوبی بود ولی یه سکانس فوق العاده تلخ داشت، که شاید هیچ وقت یادم نره... اگه فیلم خوب میخواین، ببینینش اما فیلم حال خوب کنی نیست قطعا

۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۳۳
ارکیده ‌‌‌‌