روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۸۳ مطلب با موضوع «بنفش (درونیات)» ثبت شده است

اتفاق بد یعنی، شیرین ترین چیز دنیا بشود تلخی روزهایت...

بار ها به این دل گفته ام هر کس را دوست بدار به اندازه اش

نمی فهمد! کسی زبانش را بلد نیست؟!




ارکیده...

| جمعه ۱۰ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌


تمام ناراحتی ها و دلتنگی ها

خستگی ها و دلهره ها

نیست می شود...

با

جرقه کوچک شادی

وقتی

مادر جان می گوید،

ببی گل خودمی!

انگار آرام می شوم...



پ.ن : ببه به لهجه شیرازی همون بچه ی خودمونه :)

مادرجون، مامان مامانم یعنی وقتی ذوقمو می کنن، میرم تو آسمون! :))



ارکیده...

| پنجشنبه ۲ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
قبل از خاکسپاری او را آوردند به مسجد

جایی که این همه سال خودش نیامده بود...




پ.ن: می ترسم،...

ارکیده...

| چهارشنبه ۱ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

می دانم چقدر دلتنگی ...چقدر دلگیری، از همه ی بی وفایی ها، بی معرفتی ها، نامردی ها...می دانم

اما زندگی این قدر ها هم سخت نیست! خفتش کرده ای بر گردنت، خودت را در بند کرده ای و عذاب می

 دهی...

رها کن! خوش باش! بگذار دیگران هر چه خواستند بکنند! روزی خواهند دانست... روزی که شاید...

اما دیگر رها کن. فکر نکن به کارهایمان..یشان...

به این فکر کن که امشب...

اله العاصین تو را نخواهد، تنهایت بگذارد و دلت را...

فکرش را بکن که رئوف رحیم بگذاردت به حال خودت...

فکرش را بکن که سریع الرضا راضی نشود...


میبینی دردهایت کوچکند در برابر او که کافی ست و تو را بس!




ارکیده...


| سه شنبه ۱۷ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌


باید تغییر بدهم...

همیشه سعی کرده ام وفادارترین باشم

اما این بار، از خودم می پرسم

چقدر بقیه، وفادار بوده اند؟!

دلم می گیرد از بازی های ناتمام روزگار، از احساس های...

بگذریم!

آخر دیگر عوض شده ام!

من هم مثل بقیه...





ارکیده...


| پنجشنبه ۱۲ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
 


پ.ن:
 - هر که...
- دیوانه؟!
| چهارشنبه ۱۱ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌


به دنبال واژه ای می گشتم که اینجا را وصف کند، تمام و کمال

هر چه گشتم

کلمه ای بهتر از آرمانشهر نیافتم

بارگاه امام رضا چون مدینه فاضله ایست که :


- همه چیز نظم و قانون دارد، دقیق است؛ ساعت دارد.

-کثیفی و ناپاکی وجود ندارد، هرچه هست پاک و طاهر است، تمیز و معطر.

-امنیتی عجیب دارد. آرامش خاطری که جز با حضور در آستانه ی بزرگی چون امام به دست نمی آید.

-زنها حجاب کامل دارند مرد ها هم . رایحه ی این حالت روحانی که حاصل از رعایت دستور خداست همه جایش مشام جان را می نوازد.

-زائران از همه جا همه رنگ همه قوم، یک حال دارند، یک هوا...

-این جمعیت با شوری فوق العاده و اشکی روان،  صفایی دیگر دارند، حالی فراتر از تکرار روزمرگی ها...

بارگاه امام از جنس دیگری ست

از جنس...

بهشت!


السلام علیک با علی بن موسی الرضا

| چهارشنبه ۲۸ تیر۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

چرا این جوری شده؟! سنگین میره سنگین میاد. نگا نمی کنه . تحویل نمی گیره...

 --حرفی بهش زدی؟

-نه بابا، چه حرفی

 --نگاهی...خدای نکرده؟

 -نه!

--حرکتی، کاری ناخواسته ؟

 - نه اصلا

--دوستت دارم چی ؟ بهش نگفتی؟

 -ها؟!

چرا همی دیروز

 -- :))

خب مال همونه،بعضیا جنبه اشو ندارن

 -چی فک کرده در مورد من؟!

 --احتمالا یه عاشق دلباخته!

 -کاش می دونس با این حالتی که برا خودش درست کرده نه تنها دوسش ندارم که بدمم میاد 

اینقد خودشو عذاب نده ، راحت باشه

 

 

| چهارشنبه ۷ تیر۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

لبخند می زنی

                                     او منحنی ناموزونی روی لبانش میسازد و به چیز دیگری فکر می کند

صادقانه حرفهای دلت را به او می گویی

                                     او با لبخندی بر لب ابله می پنداردت و به چیز دیگری فکر می کند

عاشقانه هایت را برایش می سرایی

                                     او کلماتی ازعشق به هم می بافد و به چیز دیگری فکر می کند

دوستش می داری ، عاشقش می شوی

      و او فقط به چیز دیگری فکر می کند

 

-حقیقت تلخ دوستی های امروز اعم از مجازی و واقعی (چون ایترنتی نیست می گویم که البته آن هم اساسا مجازی ست و بر پایه توهمات )

-قسمت هایی هم نگفته ماند شاید بعدا آنها را هم نوشتم

-دقت کرده اید چقدر زیاد شده وب های دونفره ای که  نویسنده شان 2 نفر است هم دختر هم پسر . البته همه ی نوشته هایش از دختر ساده و بیچاره ای ست که عاشق شده!

پسر ها اکثرا نمی نویسند و یا  اگر وبلاگی می زنند برای عشق بی وفایشان است چند روز بعد هم پستی می گذارند که وب حذف می شود چرا که دیگر تنها نیستم!

-ساده اند فقط....همین

-توهینی نشود به آقایان،منظورم افراد خاصی هستند. خودتان می دانید که...

 

| دوشنبه ۵ تیر۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

امروز، عید حقیقی من است

عیدی که اسمش را گذاشتم عید رهایی

بی نهایت خوشحالم و خدا را شاکر که توفیقش را به من داد

بماند که چرا می گویم عید، چرا رهایی...

اما در همین جا بود که گفتم ابراهیم بت شکنمان، آقا و سرورمان غایب است و حق نیست...

باید همین جا بگویم که به حق دریافته ام 

 اگر ما از حضورش غافل و غایب نباشیم او از ما غایب نخواهد بود

هم اویی که آخرین امیدم را ناامید نکرد

| چهارشنبه ۳۱ خرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌