روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «آبی (آروم)» ثبت شده است

دقیقا وقتی نباید ببینمش، می بینم، وقتیم باش کار دارم هرجایی که ممکنه دنبالش میگردم نیست که نیست! امروز دقیقا از اون بدبیاری نوع اول بود، یکم قبل امتحان دیدمش، انگار تنها رسالتش رو در این میدید که هول و اضظراب بریزه تو وجودم و بگه هووووووو هااااا هاااااا هااااا پروژه ات تموم نمیشه!! وقتت کمه هاااا هاااا هاااا... چیکار میخوای بکنی هاااا هاااا هاااا.... حالا دقیقا چند دقیقه مونده به امتحان :|

بعدم که امتحان کذایی، با اون وقت کم... نمیدونم چرا وجدان من باید این موقع ها به کار بیافته و گند بزنه...:/ هی تو گوشم می گفت اگه از روی پروژه ی آسانسور برای سوال اول که دقیقا همون پروژه است بنویسی، تقلب محسوب میشه! درسته امتحان جزوه بازه ولی قرار نیست پروژه باز باشه که! و به همین ترتیب با وجدان کج و کوجلم نرسیدم سوال اول رو که کپی پروژه بود بنویسم در حالی که بچه ها همه کپی کرده بودن :/

اخبار جنایات هم که هر دم میرسد! 1000 تا کشته، 10000 تا زخمی، گروگان گیری، انفجار انتحاری، امنیت ملی و.... اعصاب میمونه واسه آدم؟

بعد تا اینجا خوب بود! رسیدیم به بیگ پرابلم مهسا... سر این مسائل عشقی... رگ گردنم گرفت از بس زد بیرون، حرصی شدم، پسره ی لوس، فک کرده کیه... هر روز یه بساطی در میاره :( (ینی یه درصد احتمال میدادم، دوستی از دوستِ دوستان اینجاها رد شه عمرا اینطوری حرف میزدم :| )
و این شد که شد... 

نمیشه عید فطر شه؟ :(
خدایا یه استراحتی چیزی... 
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۱۲
ارکیده ‌‌‌‌

واقعا ۲۲ سالمه...؟

باورم نمیشه !

جووون، منم. منم، جوووون :)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۵۷
ارکیده ‌‌‌‌

حس میکنم، دوباره میتونم شادی های کوچیک زندگی رو ببینم، دوباره میتونم بی دلیل خوشحال باشم و لبخند بزنم. حس میکنم دوباره میتونم به آسمون نگاه کنم و بگم، مرسی که اینقدر آبی هستی :)


و این برگشت شادی رو مدیون رنگی رنگی ام.... رنگی رنگی مهربون که بی نهایت بخشنده و خوبه... 

کانال رنگی رنگی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۵۴
ارکیده ‌‌‌‌
بعد از 3 هفته ای که تقریبا از هرچیزی که مسئولیت و فکر جدی بخواد فرار کردم، الان مواجه ام با حجم عظیمی از کار، درس، فکر، برنامه ریزی... که هرچی بهش فکر میکنم بیشتر دست و پام یخ میکنه.
توی این مدت یه کلمه هم ننوشتم و نخوندم و هر وقت لپ تاپ رو باز کردم، فقط تونستم فیلم ببینم. اوه... چقدر فیلم دیدم این مدت...
نمیدونم از کجا شروع کنم :(

پ.ن: کسی هست که اینجا رو بخونه؟ 
۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۰۳
ارکیده ‌‌‌‌

هر از گاهی آدم باید خودش را از بین نوشته ها و خاطرات گذشته بکشد بیرون‌.

 دیروز با دیدن خانمی که ژاکت ورزشی با آرم فدارسیون اسکیت پوشیده بود، به خودم با این هیکل نگاه کردم، کسی باور میکند‌ من هم روزی عشق اسکیت و سرعت بودم؟ دارم خودم هم به آن روزها شک میکنم.

هفته ی پیش که عروسی مرضیه را نرفتم. بهانه کردم، تنهام و خجالت میکشم، کسی باور میکند همین آدم خجالتی یک وقت هایی هر روز بدون آمادگی می رفت روی سن و جلوی نزدیک به ۵۰۰ نفر، حرف می زد؟ گاهی شک میکنم به این که...

چند روز پیش، بچه ها را که دیدم خودم رو زدم به آن راه، که سلام و علیک نکنم. کسی باور می کند یک روزی هر کسی را در مدرسه می دیدم حرفی داشتم برای زدن، سلامی، خوش و بشی؟ 

میدانم. گذشت زمان خیلی چیز ها رو عوض میکند اما آنقدر آرام است این تغییر  که آدم چیزی نمی فهمد...

آنقدر که شک میکنی آن کسی که چنین نوشته هایی دارد، خود تویی؟ 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۳
ارکیده ‌‌‌‌

گفتن نداره...

خیلی خلم که هر روز صبح ساعت ۹ میشینم کانال تماشا، کارتون میبینم...

احساس شرم میکنم :/

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۱۲
ارکیده ‌‌‌‌

من شما دختران جوان و مجرد را به آشپزی وصیت میکنم. آشپزی کنید که آسایش دو گیتی در تفسیر همین آشپزی ست. خود من قبل ازدواج دست به سیاه و سفید نزده بودم حالا میفهمم که کل عمرم بر فنا بوده است.

آشپزی کنید، حتی اگر گند بزنید، سوخته اشم خوشمزه ست :))

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۲۰:۲۱
ارکیده ‌‌‌‌

چه حسی بهت دست میده وقتی ناخواسته در جریان خصوصی ترین راز زندگی یه نفر قرار میگیری؟ 

وقتی باید در اون راستا کاری هم انجام بدی...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۴:۳۳
ارکیده ‌‌‌‌
فرقش همین جاست؛ خونه ی مامان بابا، اگه حوصله ی هیچی نداشته باشی، حداقل کارای خونه لنگ نمی شه، نهایت از تکالیف دانشگاه میمونی ولی خونه ی خودت...

پ.ن: آشپزخونه که مرتب شد، ذهنمم یکم آروم گرفت :)
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۶
ارکیده ‌‌‌‌

هماهنگ و هم سلیقه بودن توی همه ی امور زندگی مشترک، یک چیز تقریبا دور از دسترسه... اما نباید سخت گرفت، نه...؟ :)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۵
ارکیده ‌‌‌‌