به نظرم باید هرازگاهی یک "دوره امتحانات"ی تعریف کنیم واسه خودمون، که یه "بعد از امتحانا"ی وجود داشته باشه! بس که این "بعد امتحانا" امید بخش و به وجدآورنده و روزنه ای از روزهای روشنه! :دی
پ.ن: خیلی میترسیدم از این ترم با وجود پارسا کوچولو... ولی ترسش خیلی بیشتر از خودش مخوف بود! مجازی بودن خیلی به نفع من شد، خیلی توی وقتم صرفجویی شد و نیازی نبود گل پسر رو تنها بذارم. با کمک مامان و همسر عزیزم، خیلی خیلی عالی طی شد این ترم، جوری که اصلا تصور نمی کردم. و از طرفی خودم هم چون وقتم خیلی محدود بود با کم کردن خوابم و استفاده ازتمام وقت های مرده، همه درس ها رو رسوندم و حتی موضوعم رو اوکی کردم و پروپزال رو هم نوشتم و فرستادم برای مراحل تصویب... کارهایی که بچه های دیگه حتی مجرد ها که خیلی وقت آزادتری داشتن، انجام ندادن و از من خیلی عقب ترن... چرا؟ من همیشه میگم هر وقت فشار کار زیاد شد، بازدهی بالاتر میره و اینو به عینه بارها و بارها تجربه کردم :)
از همهههه، اول از همه خدای مهربونم، ممنونم ^-^