روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی


بین آن دو راهی راه اول را انتخاب کرد

همان راه رنج و درد، محنت محبت

میخواهد مثل قبل بماند

ببخشد بدون انتظار باز گرداندن

دوست بدارد بدون انتظار دوست داشته شدن

فقط لطفا، خواهشا، کمی در گفتن دوستت دارم ها دقت کنید، آخر دل است نمی فهمد که...لقلقه ی زبان است، باورش می شود...


ارکیده...

| شنبه ۱۱ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

ذره بین بگذارم و بگردم و بگردم و بگردم

دنبال مهربانیت

دنبال بهانه ای

که هنوز

که هنوز

تو هم

تو هم...

همیشه زیادی دلخوشم

نیست

هیچ نشانه ای

از محبتی که شاید باشد

بین قلب ما...

من دل خوش کرده بودم به نمی دانم چه

همیشه یکی گذاشت یکی برداشت

یکی بود...یکی نبود...




پ.ن: مخاطب خاص؟ ندارم...



ارکیده...

| جمعه ۱۰ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
اتفاق بد یعنی، شیرین ترین چیز دنیا بشود تلخی روزهایت...

بار ها به این دل گفته ام هر کس را دوست بدار به اندازه اش

نمی فهمد! کسی زبانش را بلد نیست؟!




ارکیده...

| جمعه ۱۰ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌


تمام ناراحتی ها و دلتنگی ها

خستگی ها و دلهره ها

نیست می شود...

با

جرقه کوچک شادی

وقتی

مادر جان می گوید،

ببی گل خودمی!

انگار آرام می شوم...



پ.ن : ببه به لهجه شیرازی همون بچه ی خودمونه :)

مادرجون، مامان مامانم یعنی وقتی ذوقمو می کنن، میرم تو آسمون! :))



ارکیده...

| پنجشنبه ۲ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
قبل از خاکسپاری او را آوردند به مسجد

جایی که این همه سال خودش نیامده بود...




پ.ن: می ترسم،...

ارکیده...

| چهارشنبه ۱ شهریور۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

می دانم چقدر دلتنگی ...چقدر دلگیری، از همه ی بی وفایی ها، بی معرفتی ها، نامردی ها...می دانم

اما زندگی این قدر ها هم سخت نیست! خفتش کرده ای بر گردنت، خودت را در بند کرده ای و عذاب می

 دهی...

رها کن! خوش باش! بگذار دیگران هر چه خواستند بکنند! روزی خواهند دانست... روزی که شاید...

اما دیگر رها کن. فکر نکن به کارهایمان..یشان...

به این فکر کن که امشب...

اله العاصین تو را نخواهد، تنهایت بگذارد و دلت را...

فکرش را بکن که رئوف رحیم بگذاردت به حال خودت...

فکرش را بکن که سریع الرضا راضی نشود...


میبینی دردهایت کوچکند در برابر او که کافی ست و تو را بس!




ارکیده...


| سه شنبه ۱۷ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
آقاجون تولد گل پسرتون مبارک:)



پیروانت می گویند که هیچ چیزی در آسمان و زمین نیست، مگر اینکه به آن آگاه هستی. اگر از پیامبر، تعداد خرمای درختی را می پرسیدند، درست می گفت، تو چطور؟ به من بگو این درخت، چند خرما دارد؟ 
این را معاویه از سر انکار و امتحان پرسید
«
چهار هزار و چهار دانه». این را امام با قاطعیت گفت
خرماها را که شمردند، چهار هزار وسه دانه بود. فرمود: «باید دانه ای را پنهان کرده باشند». 
درست گفته بود؛ یک دانه در دست عبدالله بن عامر بود.
درختان خرما از بی آبی خشک شده بودند. زیر یکی از همان درخت ها، فرشی انداختند. یکی از همراهان، نگاهی به درخت خشک شده شده کرد و با افسوس گفت: اگر این درخت، خشک نشده بود، از آن می خوردیم
-
رطب میل دارید؟ 
-
آری
دستان امام که آبشار نیایش و خواهش شد، درخت به اعجاز امامت سبز گشت، برگ در آورد و رطب داد، آن قدر که همه اهل قافله با شادی این خاطره، کامشان را شیرین کنند.

| شنبه ۱۴ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌


باید تغییر بدهم...

همیشه سعی کرده ام وفادارترین باشم

اما این بار، از خودم می پرسم

چقدر بقیه، وفادار بوده اند؟!

دلم می گیرد از بازی های ناتمام روزگار، از احساس های...

بگذریم!

آخر دیگر عوض شده ام!

من هم مثل بقیه...





ارکیده...


| پنجشنبه ۱۲ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌

از جهان

نگاه تو

مرا بس بود...

| چهارشنبه ۱۱ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
 


پ.ن:
 - هر که...
- دیوانه؟!
| چهارشنبه ۱۱ مرداد۱۳۹۱ | | ارکیده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
ارکیده ‌‌‌‌