روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

روز قسمت بود. خدا هستی را قسمت می کرد. خدا گفت : چیزی ازمن بخواهیدو هر که آمد
 
چیزی خواست.
 
یکی بالی برای پریدن
 
و دیگری پاییبرای دویدن ..
 
 یکی جثه ای بزرگ خواست
 
و آن یکی چشمانی تیز
 
یکی دریا را
 
انتخاب کرد
 
و یکی آسمان را
 
در این میان کرمی کوچک به خدا گفت : من چیز زیادی از این هستینمی خواهم ...
 
 تنها کمی از خودت را به من بده
 
و خدا کمی نور به او داد. نام او کرم شب تاب شد
 
 خدا گفت : آن که نوری با خود دارد‚ بزرگ است‚ حتی اگربه قدر ذرهای باشد.
 
تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی
 
 رو به دیگران گفت : کاش می دانستید که این کرم کوچک ‚ بهترین راخواست
 
زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست
| پنجشنبه ۲۵ آذر۱۳۸۹ | | ارکیده
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۹/۲۴
ارکیده ‌‌‌‌

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">