خدافظی
اولین دوست وبلاگیم، آخرین پستش رو اینجوری شروع کرد:
" انگار باید بعد هر سلامی خداحافظی باشه "
بماند که چقدر از رفتنش دلگیر شدم ولی همیشه دلم میخواست اینجوری خدافظی کنم. برعکس اون که حرفش حرف بود با اون پست رفت و وبلاگ رو هم پاک کرد و دیگه برنگشت، من بارها وبلاگ رو بستم، سفید کردم، خدافظی کردم و برگشتم. البته هیچ وقت دلم نیومد چیزی رو حذف کنم...
نمیدونم شاید این بار هم مثل سری های قبل باشه و شاید هم نه... چیزی که میدونم اینکه وبلاگ چند ساله دیگه مثل قبل نیست برام...
ممنون از همه رفقایی که همراهم بودید. ممنون از حضورتون و دلگرمی های همیشگی
براتون آرزوی موفقیت و شادکامی دارم. آرزو دارم "امید" داشته باشید، چیزی که این روزا خیلی کمیاب شده...
+ یه کانال تک نفره دارم توی تلگرام که هنوز تصمیم نگرفتم عمومیش کنم، اگه کسی از دوستان تمایل داشت اونجا باشه، اعلام کنه تا اگر عمومی شد آدرس رو تقدیم کنم.
خدافظ ارکیده ی بابا .. مربا بده بابا:دی
ولی بازم هروخ حست به نوشتن بود از ما دریغ نکن ♥
جوجه ام ببوس 😘