...
۰۰
۱. من شبیه به عشاقت نیستم!
اگر کسی به غیر از من، به تو ابر هدیه داد؛
من، به تو باران هدیه میدهم./ نزار قبانی
۲.آن گونه ام
که انگار من را،
درست وسط کتابى غمگین
فراموش کرده اند. /؟
۳. راه حلی داری؟
راه نجاتی...
برای کشتی شکستهای
که نه غرق می شود، نه نجات پیدا می کند؟ / نزار قبانی
۴. وقتی که تو را دوستدارم
بارانی سبز میبارم
بارانی آبی
بارانی سرخ
بارانی از همه رنگ
از مژگانم گندم میروید
انگور انجیر
ریحان و لیمو
وقتی که تو را دوست میدارم
ماه از من طلوع میکند
و تابستانی زاده میشود
گنجشکان مهاجر باز میآیند
و چشمهها سرشار میشوند.
وقتی به قهوهخانه میروم
دوستانم گمان میکنند که بوستانم! /نزار قبانی
۰۰/۰۳/۰۵