روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

به حول و قوه الهی وارد مرحله نقاشی رو دیوار شدیم!

و من عمیقا به این باور دارم، که اول هر داستان ترسناکِ مادرانه ای با این جمله شروع میشه: چند دقیقه دیدم صداش نمیاد و ... 

 

+ مامان بزرگش(شما بخونین، همبازیش) رفته مشهد. و خدایا هیچ مادری رو دست تنها نذار 🥺

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۲۸
ارکیده ‌‌‌‌

نظرات  (۷)

۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۰۹ پشمآلِ پشمآلو

عه ازین رنگ انگشتیا بخر هنرش سرکوب نشه .. مث خودت هنرمند بشه ^_^

پاسخ:
اوهوم
باید بخرم
الان که تا حد امکان خونه رو از مداد و خودکار پاکسازی کردیم ولی نمیدونم چجوری می ره یکی پیدا میکنه و سریع دست به کار میشه :))

آخ مادر 😍😍 بذار رنگ کنه

خرجش یه سطل رنگه دیگه

قربون دست و پای بلوریش برم من 😍😍😍😍😍😍

پاسخ:
سلام محبوب جونم :*
اخه خونه از خودمون نیست خواهر 
مداده، با خمیر دندون پاک میشه ولی دست من نابود میشه با این‌همه آثار هنری :))

فدای خودت :)*
۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۹ آقای سر به‍ راه

بزار تجربه کنه

ما که دیوار خونمون یه متری و نیم سنگ بود دورش تا قد ما 1.5 شد که برسه قسمت گچ دیوار استعداد نقاشیمون از بین رفت:))

پاسخ:
ایول چه همه طرف پارسا رو گرفتین هااا

همون خوب بوده برای بچه ها :))

برای زیبایی بیشتر مداد مشکی رو از بقیه رنگا جدا کنید، روی دیوار خوب نمیشه D:

پاسخ:
اتفاقا 
همش با مداد مشکی ه. سفت هم کشیده
خطوط پر رنگ و جذاب مشکی :|

پس براش تخته وایتبرد بخرین :دی

پاسخ:
داریم
ولی جرات آشنا کردنش با ماژیک رو ندارم :| :))

به‌عنوان شخصی که تجربه داره بهت بگم جلوشو نمیشه گرفت، نمیشه هم گذاشت هر جا خواست بکشه. میگن خودتو کنترل کن سرش داد نزنی آروم متوجهش کن کجا بکشه. منم اینا رو میدونستم و هزاران بار وقتی کشیده بود با ملایمت براش توضیح دادم ولی وقتی با خودکار قرمز یه نقاشی بزرگ رو مبل چرم سفیدم کشیده بود کلی جیغ زدم ناخودآگاه. 

باید یه جوری مدارا کنی تا بگذره‌ انگار یه جور کنجکاوی غریزی هست که همشون دارن. 

یه چند تا نقاشیش رو از دیوار پاک نکردم انقدر که قشنگن و دلم برای اون سنش تنگ میشه یادگاری نگه داشتم!

دیوار اتاقش هم که سرتاسر پره از نقاشی‌های کوچیک و بزرگ.

یه سری‌هاشو وقتی کار بدی میکرده و بهش میگفتیم برو تو اتاقت فکر کن، کشیده 😁 یعنی جوری شده بود که میگفتم برو تو اتاقت به کارت فکر کن تا یادم میومد که ممکنه نقاشی کنه رو دیوار میگفتم یه لحظه وایستا میرفتم هرچی میشد باهاش بنویسه رو برمیداشتم 😂 میگفتم حالا بیا برو!

پاسخ:
عزیززززم
آخی...
اره میدونم یه مرحله گریزناپذیره و تقریبا همه بچه ها دارنش. پارسای من تازهههه شروع کرده و میدونم قرار نیست به این زودی ها هم تموم بشه :)
اصلا این آرامش الانم برام عجیبه. قبلا طاقت یه لکه کوچیک به دیوار، سرامیک و ... رو نداشتم. الان خیلی راحت روزی چند بار به نقاشی هاش نگاه میکنم و ککم هم نمیگزه :))
البته آرامش هم نیست اسمش، یه جور لمس شدنه. بس که در طی روز خراب کاری و کثیف کاری و ... میبینم.

امیدوارم منم هزار بار بتونم با ملایمت براش توضیح بدم! گاهی حد خراب کاری ها اونقدر بالاست که جیغه میاد بعد فکرش :/

مرسی از کامنت بانو جان و ببخشید که خیلی دیر جواب دادم :*

آرامش ایجاد میشه خواهر 😁😁😁 وقتی میبینیم چاره نداریم 

 

خواهش میکنم عزیزم ❤❤❤

پاسخ:
والا :))

قربان شما ❤💜♥️

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی