سلااام
+ صدای منِ خسته رو از آشپزخونه ی دست گل می شنوید :دی خب دیگه آخرای خونه تکونیه. امروز هر چی خواستم بیخیال بقیه اش شم، جو خونه تکونی نمیذاشت و خداروشکر خیلی از کارام انجام شد. واقعاا خونه امون تکوندن میخواست، یه نفسی کشید :)
+ پسر جون خیلی قشنگ تر راه میره. احساس سبکی میکنم، یه بار نگرانی از دوشم برداشته شد...
+ با این که قصد نداشتم و عید دیدنی آنچنانی هم نداریم، ولی خرید عید هم کردم. لباس پارسا هنوز به دستم نرسیده... کاش تا شنبه برسه و کاش مثل عکسش خوب باشه :|
+ برای همگی یه عالمه حال خوشِ بهاری آرزو دارم ^-^
+ فردا، دوهزار روزگی این وبلاگ (:
۹۹/۱۲/۲۵
به به چقدر قشنگ و عالی 😍😍😍
خیلی حس خوبیه
ایشالا سال خوبی برای هممون باشه و سال دیگه همه چی عادی باشه؛ خرید، عید دیدنی، سفر و ... مثل همیشهها باشه.. کاش