روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

اول از همه شهادت سردار رو به همه دوستان تسلیت میگم... وقتی عظمت تشیع شهدا رو میبینم پیش خودم میگم آدم باید چه کرده باشه، چه اخلاصی داشته باشه و چقدر خدمت کرده باشه که خدا این حد محبتشو توی دل مردم کاشته...اونا که سعادتمند شدند. ان شالله ما و فرزندانمون بتونیم پیرو راهشون باشیم.

و اما بگم از احوالات،

+ محمدپارسا خیلی شیرین تر شده، کاراش هوشمندی بیشتر پیدا کرده و در پی گفتن اولین اصواتشه :)) گاهی میگه "آووو" گاهی " ققق"، خیلی واضح نیست. گاهیم نگاه میکنه و دهنشو باز و بسته میکنه، انگار که تقلید کنه حرف زدن رو. خنده هاشم که دل ما رو میبرههه. پریشب اخبار داشت مصاحبه با مردم رو نشون میداد، من و همسر نگاهمون به تلویزیون بود و بغض توی گلو و اشک توی چشم. که چشم برگردوندیم و محمدپارسا رو دیدیم که به پهنای صورت میخندید. هیچی دیگه کل حسمون پرید :))

+ بحمدلله رفلاکسش خیلی بهتره، کمتر پیش میاد دل‌درد داشته باشه و خوابش توی شب داره میره به سمت تنظیم شدن. حس میکنم انگار باری از دوشم برداشته شده. روزهام از درهم برهم بودن و آشفتگی داره میشه آبی خوشرنگ و طعم آرامش میگیره. خدا رو بی نهایت ممنونم :)

+ خودم یکی دوتا مشکل جسمی دارم که از بعد زایمان همچنان باهامه. دیگه تسلیم شدم و نوبت دکتر گرفتم. اگر اینام حل شه، واقعا راحت میشم...

+ با منظم شدن کارهای روزانه، یه لیست از کارهای اضافه نوشتم که خرده خرده انجام بشه. باورم نمیشد به این زودی ( ۲ماه و ۱۴ روز) بتونم به کار دیگه ای غیر از بچه داری فکر کنم! بازم الحمدلله :)

+ مهمونی بزرگ و پرجمعیت رو پشت سر گذاشتیم و خدا روشکر خوب بود. فقط یه مهمونی کوچیک دیگه داریم، برای جمعه آینده. که با این حساب خان هفتم (رفلاکس) و نهم (مهمونی) Done شدن ^-^

موافقین ۹ مخالفین ۱ ۹۸/۱۰/۱۶
ارکیده ‌‌‌‌

نظرات  (۳)

۱۶ دی ۹۸ ، ۱۴:۰۶ محبوبه شب

لطفا اون گزینه لایک و دیسلایک رو از کامنتات حذف کن

ذهنت آرومتر میشه

یا اینکه برات مهم نباشه

بذار ملت خودشونو خالی کنن [حسودن]

 

انقده بچه کوشولو دوشت دالم؟ *_*

البته تا وقتی که ونگش در نیومده

چون اصولا اعصاب ندارم واسه ونگ ونگش

ولی واسه شیرین زبونیا و خنده هاش دلم میره ^____^

پاسخ:
حس میکنم یه نفره که میزنه... کاش قطع دنبال میزد. اگه دوست نداره، چرا میخونه؟!

الهی... میدونی تازه الان نمکی شده، قبلش سخت بود بغل کردن و ایناش.. :)
یدونه آروم و خوش خنده اش نصیبت بشه الهی ^-^
۱۷ دی ۹۸ ، ۲۳:۵۷ تسنیم ‌‌

خیلی شکر، ان‌شاءالله که هر روز بهتر از دیروز بشه براتون :)

 

آقا الان نه ها، ولی یکی دو سال دیگه، که سرت خلوت‌تر شد و برنامه‌هات رونظم‌تر، بی‌زحمت نقاشی ما رم بنویس تو اون لیست خرده‌خرده‌ت 😁😁😁

یادم رفته بودا، نمی‌دونم چطوری امروز یادش افتادم :))

پاسخ:
سلام تسنیم عزیز و گوگولی :)
ممنون، بهمچنین برای شما 

الهی... من عکستو توی یکی از آلبوم های گوشیم دارم، هر دفعه میبینم و بهم یادآوری میشه... ای کاش همون روز تمومش میکردم که این همه فاصله نیوفته :(
فعلا کارهایی که تمرکز و وقت درست حسابی بخواد نمیرسم. نهایتا کارهای کوچیک نیم ساعته که وسطشم بلند شدم عیب نداشته باشه.

خوب شد گفتی، اگه نمیگفتی اگه هم وقت میشد، روم نمیشد دیگه برات بفرستم =)
۱۸ دی ۹۸ ، ۱۴:۴۴ تسنیم ‌‌

نمی‌دونم لحن چجوری منتقل شده، ولی شوخی کردماااا! یعنی اینقدر غیرمتوجه نیستم که واقعی همچین چیزی بخوام! :)))

فعلا یه عکس از کوچولومون بذار، لپاشو بکشیم ;))

پاسخ:
عزیزم. میدونم :)
ولی من تو ذهنم هست ^-^

شماره بده بفرستم :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی