روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

بدون تعارف رو دیشب دیدم، مصاحبه با خانواده شهید مرتضی ابراهیمی، شهید امنیت شهریار، با دو فرزند، یکی ۷ ساله و اون یکی ۴۳ روزه. چقدر سوزناک بود...خصوصا اونجا که همسرش میگفت، مرتضی پیش ماست، بچه رو میذارم زمین میگم مرتضی نوبت توعه، من خسته شدم‌. خیلی درک میکنم این جمله رو‌‌‌...من از صبح که همسری میره، لحظه شماری میکنم تا عصر که برگرده، تا کمکم باشه... حالا نمیتونم تصور کنم برگشتی در کار نباشه... :(( خدا صبر و توان بده به خانواده اش...

+ بعضی ازخودگذشتگی ها، اصلا در تصورم هم نمیگنجه ...

موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۰۴
ارکیده ‌‌‌‌

نظرات  (۸)

خدا به همه‌مون صبر بده، به این خانواده ها بیشتر...

پاسخ:
واقعا... ان شالله...

همسران شهدا خیلی تو دلشون درد هست.... 

پاسخ:
خیلی سخته...

من حدود یه سال پیش یه کلیپ کوتاه دیدم که یه آقایی از نیروهای ویژه دوتا بچه سرطانی که آرزو داشتن پلیس بشن آورده بود داخل یگان ویژه که آرزوشون برآورده بشه

چند روز پیش فهمیدم که «شهید رضا صیادی» یکی از شهدای اختشاشات اخیر همون فرد بوده:((( دلم میخواست سرمو بزنم به دیوار...

به نظرم دعای همون بچه ها بوده ...

پاسخ:
آخی.‌. خوبه رو گلچین میکنن دیگه.‌‌‌.. عاقبت بخیر شدن...

الهی ماهم عاقبتمون بخیر باشه...
۰۴ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۱ دچارِ فیش‌نگار

مطلب زیبایی بود...

ساعت چند میاد؟

پاسخ:
سپاس

عصر :)

وقتی بهش فکر میکنم قلبم انگار داره وایمیسه ...

پاسخ:
خیلی دردناک بود :(

:)

پاسخ:
(:
۰۷ آذر ۹۸ ، ۰۹:۴۲ پرینازم ...

سلام
خیلیم عالی :)

پاسخ:
سلاممم
:)
۰۷ آذر ۹۸ ، ۱۷:۱۴ جناب منزوی

آره منم دیدم

اونجا که پسرِ دلتنگ پدرش بود

خدا به خانواده ی شهداء صبر جمیل بده

پاسخ:
سلام 

اوهوم... یا اونجا که خانومش گفت، خیلی دوسش دارم..:(
الهی آمین..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی