روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

روی زمین، مورچه ست، روی پام مورچه راه میره، همه جا مورچه ست! پیش خودم میگم منم مثل عاقبت آخرین نواده خوزه، توسط مورچه‌های قرمز خورده میشم! کتابِ "زمانی برای زن بودن" رو میخونم و یاد "تالی" میافتم، یاد خاطراتی که انگار از منن. نقاشی میکشم و "ماد" میاد توی ذهنم. روزی چندین بار ذهنم ارجاع میزنه به فیلمایی که دیدم و کتابایی که خوندم. گاهی یادم نمیاد این خاطره از کجاست، از کدوم فیلم، از کدوم داستان یا از خودم؟! نمیتونم تشخیص بدم...

+ خوبه یا بد؟

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۲۰
ارکیده ‌‌‌‌

نظرات  (۳۲)

چه نقاشی قشنگی ^_^ 

منم امروز با مورچه ها جنجال داشتم
:|
پاسخ:
مرسی عزیزم :)

+ چرا یهو زیاد شدن؟! مگه فصلشه؟ :/
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۱۷ خورشید ‌‌‌‌
منم اینجوری ام
خیلی شدیدتر حتی
بیشتر وقتا باهاش کنار میام و حتی دوسش دارم
ولی گاهی ترسناک میشه

+ نقاشی خیلی خوبه 😍
پاسخ:
من بیشتر وقتا یادمه از خودم نیس حتی اگه رفرنسش یادم نیاد. ولی یه وقتایی به عنوان خاطره خودم میبینم و اونوقت خیلی وحشتناکه!

ممنون :*
همین که سوال شده یعنی باید بری دکتر :)
پاسخ:
:|
از دست مورچه ها ...
پاسخ:
ما انواعشو داریم تو خونه :/
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۲۲ پشمآلِ پشمآلو
نقاشیه رو با یه اهنگ ویلون قشنگ تصور کردم:)
خیلیم عالیه بنظرم .. این یعنی روند زندگیت رو یه دوری افتاده که قوه تخیل و خلاقیتت داره راه میفته
پاسخ:
اتفاقا میخواستم آهنگشم بذارم. ولی از بس گزینه هام زیاد بود، بیخیال شدم :)
تخیل نیست، خاطره قرضیه!
میدونی، فکرمیکنم اینقد اون فیلم یا داستان روم تاثیر داشته که ناخودآگاه خودمو جاش دیدم و خاطره ساختم! :)
@ مرتضا د
مگه هرچی سوال میشه دکتر لازمه؟!

نه آقا خیلیم خوبه :))این ینی کلی فیلم دیدی که قاطی میکنی چی مال چی بود و فیلم دیدن خوبه دیگه :دی

+نقاشی فوق العادس! انقده اینجور نقاشیا رو دوست دارم. از رخِ مستقیم خوشم نمیاد. دیروز یه عالم ازین عکسا گرفتم که حس میکنم یکیشون یخورده شبیه اینه و زلف بر باد داده ـس:دی میفرستمش برات ;)
پاسخ:
والا :دی

کلی فیلم نه، ولی همونا رو با جون و دل دیدم :))

بنفشه، این اولین طرح ذهنیمه که آوردمش رو کاغذ، که البته سوتی هم دادم :))
بفرست، بفرست. زلف بر باد ده ها رو دوس میدارم :)
مشهد گرم شده و لابد اینام رفتن پیشواز بهار و جمع کردن آذوقه :/

یعنی امروز بدبختی کشیدما
انقدرم از مورچه بدم میاد که حتا دوس نداشتم ازش چیزی بنویسم وبم(ماجرای امروز :دی)
پاسخ:
نه اینجا سرده... ولی شاید هوای گرم اتاق به تکاپو انداخته تشون :))

الهی...
من فقط میبینم و حرص میخورم و همه ی بدنم مورمور میشه (انگار مورچه تو لباسمه :/ )
چروک :)
پاسخ:
پیر شدم ینی؟ :)
@بنفشه

شوخی کردم
سلام
پاسخ:
سلامم
وای خدا مورچه :)))) هی میخوام سوژه مورچه ای بنویسم میگم زشته نکن دختر:دی ولی مینویسمشون همین روزا...
من که همزیستم باهاشون
خودمم شیرینی اینا میخورم میندازم رو کف زمین براشون بیان جمع کنن گرسنه نمونن
پاسخ:
نعععع؟!؟
من هی تحمل میکنم، همزیستی میکنم. بعد یه روز دیگه میترکم! همشونو تارو مارمیکنم :/
من فوبیای مورچه دارم 
میبینمشون تمام تنم میخاره
نقلشی و دوس دالم حس چرخش و شادی و انتقال میده
پاسخ:
غیر مورچه، من فوبیا همههه ی حشرات رو دارم :)))

ملسی ملسی :)
@بنفشه
باورت میشه تا اجتماع مورچه ها رو میبینم تپش قلب می گیرم؟ :|  :(
پاسخ:
من باورم میشه :))
یه جایی یه مستندی دیدم که داشت درباره ی مغز حرف میزد. یه جاهاییش درباره ی خاطرات ساختگیمون هم حرف زد. طبیعیه و مغزمون خیلی راحت میتونه همچین چیزی رو بسازه. 

+دروغ رو هم میتونه ذهن رنگ واقعیت بده بهش! یهو به خودت میای میبینی باورش کردی و با جزئیاتم یادته اون دروغ رو :)))
پاسخ:
من چند بار تا حالا مچ ذهنمو(!) گرفتم. ینی فکر میکردم صددرصد این خاطره ازخودمه ولی کم کم مشابهت ها رو پیدا کردم و رسیدم تهش به یه داستان یا حرفی که از بقیه شنیدم...
نمیشه اعتماد کرد!

+ قبول دارم :))
@ محبوبه شب

من قبلا خیلی مورچه ها رو اذیت کردم. حس میکنم باید الان جبران کنم.خیلی ها. روایت هست یکی دو سالگیم فرش رو کنار زدم پیداشون کردم لهشون کردم و خوردمشون!! :| :))))) همین اواخر یکی دوسال پیش هم هرجا میدیدمشون جمعشون میکردم مینداختمشون تو یه بطری آب معدنی نه غذا میدادم بهشون هواشونم همونی بود که داشتن دیگه. یا حتی چند هفته پیش یکیشون هی میومد رو برگه خلاصه نوشتِ فیزیکم. گفتم دوس داری اینجا رو؟ با چسب چسبوندم پرسش کردم رو همون برگه بشه جایگاه ابدیش :| :))) یه عالم هم عکس از اجتماع های مورچه ای دارم بهش فکر میکنم خندم میگیره...
پاسخ:
من دیگه صحبتی ندارم :|

:)))
با اون شکلک :| منم پیر میشم چه برسه به شما! 
از این :) استفاده کنید واسه پوست خوبه
پاسخ:
چشم :)
@بنفشه
ناراحت نشیا ولی حالمو بهم زدی دختر
چه کارا که نکردی باهاشون :|||
پاسخ:
از عذاب وجدانم به خاطر مورچه هایی که له کردم، یکم کم شد :))
ارکیده
گفتی تارومار
بگم برات که دیشب و امروز برای از بین بردنشون از گرد سوسک کش استفاده کردم تا زودتر از دستشون خلاص بشم :|||| 
چندش عاقا چندش
پاسخ:
بیا بگذریم از این بحث :| 

:))
@محبوبه شب

ناراحت که نمیشم :دی ولی خب شما هم خیلی سوسولید :| :))) توقع ندارم بخوریدشون!! یا آب دون بدید بهشون ولی خب از اجتماعشون هم نترسید دیگه :دی
من تو اون دنیا میخوام اگه ازم پرسیدن کار خوب و ثواب چیکار کردی اشاره کنم به خونه دار کردن دیویس سیصد تا مورچه که آب و دون دادم بهشون و مراقبت کردم خب و بچه دار هم شدن و اصن من حامی حیواناتم ^-^ البته اگه فاکتور بگیریم اون مورچه ای که پرس کردم رو برگه فیزیکم رو :| 
پاسخ:
مورچه هم مگه حیوانه؟ :)))
عَیییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عاقا نگو نگو عاااااقا :|||
نه والا سوسولِ چی
من از همون طفولیت از مورچه می ترسیدم
پاسخ:
:)))
امشب خواب مورچه میبینی :دی
آدمیزاد که نیست
باکتری و اینا هم هست
لابد حیوانه دیگه :| :)))))))
پاسخ:
حشرات از مقوله حیوانات خارجند کلا
وگرنه منم حامی حیواناتم :))
وایسا ارکیده
نکنه حشرات حیوان نباشن؟! نیستن ینی؟ خب حشره ها هم حیون حساب شن :| :(
پاسخ:
شما حامی‌ حشرات
خیلی هم شیک و مجلسیه :دی 

:)))
از قبلیا خیلی دلنشین تره!
اصلا عالیه ! 
پاسخ:
سپاسگزارم :))
فقط من حس میکنم 
جهت سرش اشتباهیه نمیدونم چرا! |:
پاسخ:
اگه اینجا فیشنگار بود، بهتون دلفین میدادم :))

باید جهت موهاشو خلاف جهت دامنش میکشیدم. اشتباه کردم 
از روی کف دست ها فهمیدم ولی (:
پاسخ:
:))
ارکیده
شماره پستت ^_^

الان این چرخش چشه مگه؟؟
بالا گفتی سوتی، به نقاشیت نگاه کردم ولی ردی، چیزی از سوتی نیافتم
پاسخ:
چه شماره باحالی :))

جهت موهاش باید خلاف چین های دامنش باشه. ینی اگه به سمت چپ بچرخه، موهاش رو میره سمت راست. من هم جهت کشیدم. خودمم متوجه نشدم، تا آخر :|
نگا منم از رو دست‌هاش احساس کردم باید صورتش برعکس باشه، یعنی فک کردم اینی که دارم می‌بینم پشت دستشه، نه کف دستش. ولی دامنشو بعد از اینکه گفتی فهمیدم :) ولی موهاش خیلی نازه :))

در مورد خاطره و فیلم و کتاب، اصلا خوشم نمیاد این اتفاق برام بیفته. کلا همیشه وقتی بیشتر از یه حدی از فیلم و کتاب متاثر میشم، بعدش از این فضاها فرار می‌کنم تا به خودم و زندگی واقعی خودم برسم. دوست ندارم مرز بین خیال و واقعیت کمرنگ بشه.
پاسخ:
نه کف دستشه اونم فرق سر و صورتشه
آخر کار متوجه شدم، دیگه هیچجوری نمیشد درستش کرد...

اوهوم. منم گاهی میترسم... ولی یه نقطه مثبتم داره، انگار یه شخصیت وسیع داری با یه عالمه تجربه! :)
۲۱ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۴۰ چارلی ‌‌‌
خیلی قشنگ شده :))
من همیشه دلم میخواست طراحی بلد باشم تا طرح‌هایی که خودم کشیدم رو توی پست‌هام بذارم :) 

+ درمورد اون خاطره‌ها هم بنظرم واقعا مهم نیست که واقعی هستن یا نه! مهم اینه که در هر صورت تجربه‌شون کردیم. چه در عمل، چه توی کتاب یا فیلم :)
پاسخ:
سلام، خوشحالم کامنتتو میبینم. ممنون :)
منم دوست دارم طراحی دیجیتال بلد باشم، ینی مثلا همین طرح رو با کامپیوتر بکشم‌. شما که از عکسای قشنگت میتونی استفاده کنی :)

+ اوهوم، انگار یه عالمه آدم دیگه هم بودیم! :)
نقاشی عالی شده:)
حالا به نظر من چرخشش درسته چون جهت چرخش در جهت عقربه های ساعته پس اصولا باید موها هم در همون جهت باشه اشکال کار از دستهاست چون وقتی از بالا نگاه میکنی انگشت شست باید در جهتی باشه که صورت هست :)
پاسخ:
ممنونم
کف دست رو به بالاست :)
۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۴۰ علیرضا آهنی
قشنگه
پاسخ:
ممنون :)
۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۳۴ قاسم صفایی نژاد
یاد یه کتابی افتادم از شهید بهشتی. اسمش رو یادم نیست متاسفانه. اگه بعدا تونستم پیداش کنم بهتون میگم ولی فکر کنم «شناخت» بود. حالا نمی‌دونم کدوم کتاب شناخت ایشون بود. شناخت از منظر فطرت یا از منظر قرآن.
میگفتن که انسان تا به امروز ۵ حس رو کشف کرده. بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه، بویایی.
اما به جز اینها یه سری وسایل شناخت دیگری هم هستند که بشر هنوز کشف‌شون نکرده و در آینده باید مکانیزم اینا رو کشف کنه. چیزایی که ما می‌دونیم روی فیزیولوژیک بدن ما اثر میذاره ولی نمی‌دونیم به چه صورتی.
گویا در علوم شناختی و یه سری علوم جدید دیگه الان داره تو دنیا روش کار میشه. 
به نظرم این نوع تجربه‌ها هم از همون دست هست.
پاسخ:
این کامنت خودش یه مصداق از همین پسته... :)

خیلی هم‌ جالب :)
ممنون 
۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۵۸ قاسم صفایی نژاد
راست میگید. مصداق این پست هم بود :D
بهش دقت نکرده بودم.
خواهش می‌کنم
پاسخ:
فکر کنم برای شما هم زیاد پیش اومده :))

🌻
سلام 
فقط نقاشیت ^__^
آفرین مرحبا جدا  🤗


منم از وقتی تهران نشین شدم مورچه ها رو که میبینم بنظرم (بعضی مواقع البته :دی ) مورچه ها  بهتر از بقیه حشرات و موجودات دیگر است !!
مثلا مورچه بهتره از سوسک بال دار  و بی بال و کلا همه چی است.
مورچه بهتره از موریانه است :|
جدی خیلی بهتره !
مورچه خیلی بهتره از پشه ها هستند !!
من دیدن  مورچه های بی آزار (البته بعضی هاشون رو :دی) رو از اینا بیشتر ترجیح میدم والا :|:)



+

اصلا اینا رو ادامه ندیم که شبه میترسم مورچه ها حرفمو بشنون و امشب حمله کنند :|:)) ما که شانس نداریم والا :))
دیگه همین :)
جدی یه کلاس نقاشی بزار برامون :)
ممنونم :*


پاسخ:
سلام عزیزم
قربانت ^-^

به صورت مقایسه ای، بعله‌ درصد حرف شما صحیحه :))

عزیزی. من خودم چیزی بلد نیسم :)
ممنون بابت اعتماد به نفس ؛)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">