همیشه همین طور بوده است،
لبریز میشوم
گاهی از غم، گاهی از فکر، گاهی از خیال
که
سرریز شوم در کلمات، در وزن، در قافیه...
می نویسم که جاری شود،
می خوانم که بیان شود...
قسم به قلم، که خدا آفرید تا بنویسیم و زنده بمانیم.
قسم به کلمه، معجزه ی واقعی همین سی و دو حرف الفبا ست!
94/4/6
پ.ن: توی یه دوره ای، احساسات خیلی غلیظه، شور داره، غمش سنگینه و هیجانش زیاد...
برای من این دوره از 16 -17 سالگی بود تا حدود21-22 -کمی بعد از ازدواج- نمیدونم وصال بود که نقطه ی پایان گذاشت بر اون غلظت احساس یا این که روند طبیعی بود و باید این اتفاق توی 22 سالگیم می افتاد.
حالا وقتی نوشته های اون زمان وبلاگ رو میخونم، اصلا انگار کس دیگه ای نوشته :)
به لطف بلاگفا قشنگ ترین نوشته هام از وبلاگ پاک شد، بدون این که بک آپی ازشون داشته باشم...
۹۷/۰۴/۱۰