تمام شد!
۸۹
سفر زیبا و دلنشینم خیلی خیلی زود به اتمام رسید و چقدر زود گذشت!!!
تک تک لحظاتش برام خاطره ست مثلا اون نماز دلچسبی که ظهر حدودا ساعت ۱ در مرز
عراق خوندیم درحالی که تمام لباس هامون خیس بود و گرما آنچنان بود که نفس کشیدن
را خیلی خیلی سخت میکرد و نماز خونه (البته نماز خونه که چه عرض کنم! اتاق
کوچیکی بود که انگار پاسپورت ها را اونجا مهر می کردن) اون قدر کوچیک بود که همه بهم
چسبیده بودند و اصلا جایی برای سجده نبود ٬ولی مسخره نمی کنم و واقعا راست می گم
نمازی که اونجا به این شکل خوندم واقعا بهم چسبید و باحال بود.
۸۹/۰۴/۲۸