بده...بدبد
بده ... بدبد ... بده ... بدبد...
چه امیدی ؟ چه ایمانی ؟
کرک جان ! خوب می خوانی
من این آواز پاکت را دراین غمگین خراب آباد
چو بوی بال های سوخته ات پرواز خواهم داد
گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش
بخوان آواز تلخت را ،
ولکن دل به غم مسپار
کرک جان ! بنده ی دم باش
بده ... بد بد راه هر پیک و پیغام خبر بسته ست
ته تنها بال و پر ، بال نظر بسته ست
قفس تنگ است و در بسته ست
کرک جان ! راست گفتی ، خوب خواندی ، ناز آوازت
من این آواز تلخت را بده ... بد بد...
دروغین بود هم لبخند و هم سوگند
دروغین است هر سوگند و هر لبخند
من این غمگین سرودت را
هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد
به شهر آواز خواهم داد
کرک جان ! خوب می خوانی
خوشا با خود نشستن ، نرم نرمک اشکی افشاندن
زدن پیمانه ای - دور از گرانان - هر شبی کنج شبستانی
اخوان ثالث جان
پ.ن:
خوب میخوانی
دلم گریان...تنم لرزان...
کرک جان...دلم پرواز می خواهد...دلم پر واز می خواهد...