توی همیشه مخاطب
۹۱
عجب عبارت جالبی ست... تو، همیشه ، مخاطب
دفترم را ورق که می زنم . لای صفحات احساسات رنگی، خاکستری ، آبی ، قرمز، گاهی قهوه ای و حتی سیاه، چیزی هست که مثل پیوند پنهان و خویشاوندی مداد رنگ ها، حلقه حلقه گره می زندشان به هم
همین تو...تویی که همیشه مخاطب است
نوشته هایم همیشه برای کسی ست...کسی که صدایش شبیه صدای کسی نیست. حتی نمی توانم تشخیص بدهم مرد است یا زن . کودک است یا سالخورده ؟ (که همیشه نصیحت می کند!)
با این که هنوز نمی شناسمش، نمی دانم کیست حتی کجاست
ولی عجیب دوستش می دارم.
دوست دارم این جا هم گاهی علاوه بر شعر های دستچین شده و خاص بعضی از این مکالمات را بنویسم.
نظر شما چیست؟!
۹۱/۰۳/۰۹