خواب کودکی
۹۱
در خواب های کودکی ام
هر شب طنین سوت قطاری
از ایستگاه می گذرد
دنباله ی قطار
انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنچره هایش
تنها تویی که دست تکان می دهی
آنگاه
در چهارچوب پنچره ها
شب شعله می کشد
با دود گیسوان تو در باد
در دود
دود
دود...
پ.ن: هر شب
تو در خواب های من...
در دود
دود
دود...
۹۱/۰۱/۰۸