روزهای رنگی ارکیده

روزهای رنگی ارکیده

دائما یکسان نباشد حال دوران...غم مخور! :)

بایگانی

۲۳ مطلب با موضوع «کتابِ رنگی :)» ثبت شده است

توی کتاب فروشی، آبی فیروزه ای " رویای تبت" چشمم رو گرفت، به خاطر جلدشم که بود باید میخریدمش هرچند که تعریفش رو هم زیاد شنیده بودم.

فریبا وفی، گستاخ و بی پروا، در این کتاب از زنانگی ها گفته و گفته... بیشتر کتاب را در بین راه، نشسته و ایستاده توی اتوبوس خواندم، گیرا بود. اغلب گیج می شدم از این که چقدر آدم ها میتوانند تفاوت داشته باشند. چقدر فرق است بین من و زن های داستان، راستی اولین کتابی بود که اصلا نمیتوانستم با شخصیت راوی داستان،  همزاد پنداری کنم. او کسی بود که می گفت و من به عنوان یک شنونده خوب و ساکت فقط تعجب می کردم...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۲۲:۳۱
ارکیده ‌‌‌‌

ریشه ی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که می تواند مطرح شود، جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست می کند بعدها بروز دردناک تری می یابد. تاخیر در حل وفصل بلافاصله ی اختلاف ها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقده ی تلخی تبدیل می شود...

 

آلن دوباتن

 جستارهایی در باب عشق

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۵
ارکیده ‌‌‌‌

محمد! می شود که همین باشی، همین قدر آگاه و فهیم؛ اما اینقدر تلخ نباشی؟ می شود به راه خود بروی و در این راه، سنگ به سوی آنها که به راه تو نمی آیند، نپرانی، و قلب هایشان را به درد نیاوری؟

میدانی پسرم؟ می شود حرفی خلاف آنچه همگان- به غلط- می گویند گفت؛ اما آنگونه به ملاطفت گفت که همگان بپذیرند و تحقیر نشوند، نه آن که همگان برانگیخته شوند و به مقابله برخیزند.


برشی از کتاب "مردی در تبعید ابدی" نوشته نادر ابراهیمی

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۷
ارکیده ‌‌‌‌