هرچه کنی به خود کنی، گر همه خوب و بد کنی....
بعضی وقتا بعضی چیزا رو بهتر متوجه میشم!
یه روی با خودم عهد کردم، سر رفتار دیگران، فکری که در موردشون میکنم و فکری که در مورد من دارن، روزم رو خراب نکنم...
چقدر سخته سر این عهد موندن!
روی سقف ِ اتاقات
دریا میشوم
توفان میکنم
نعش از پی ِ نعش میاندازم به
ساحل سینهات:
این یکی منام
و این یکی منام
و این یکی هم منام
من خودکشی دسته جمعی ِ من
های دیگرم
یادگار من است
این درخت
که خستگی تبرت را می گیرد
عمیق بزن.
:::
زیبایی تو در سنگ رسوخ میکند
من که پوستی بیش نیستم !
:::
تنها آیینهی اتاق تو پیر نشانم نمیدهد
این جیوه را به اکسیر آغشتهای.
:::
درخت
با همهی کهنسالی
از من جوانتر است ..
چقدر سایه داشتن خوب است.
:::
بیپرندهترین قفس
خانهی من است
:::
چگونه از روزنی میگذشتم ...
اگر شعر سوهانم نمیزد .